اساسی ترین کار قلب؟؟؟؟؟
اخلاص یکی از اعمال دل است، حتی در رأس کارهای قلبی قرار دارد و هیچ عملی بدون آن تکمیل نمی گردد، زیرا اساس پذیرش اعمال به این عبادت قلبی بستگی دارد و اخلاص به منزلهی رازی است که فقط خداوند متعال از آن مطلع است: {قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللّهُ} «بگو اگر آنچه در سینههای شماست نهان دارید یا آشکارش کنید الله آن را میداند» [آل عمران: ۲۹]
اگر خواستیم به نوعی دیگر اخلاص را بشناسیم، معنای اخلاص آن است که تنها انگیزهی تو از انجام کارها در جهان هستی، رضایت پروردگار باشد.
إخلاص، حقیقتِ دین و اصلِ اساسی دعوت پیامبران و فرستادگان الهی است، چنان که خداوند میفرماید:
{وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ} «در حالی که دستوری دریافت نکرده بودند جز این که با کمال خلوص به آیین توحید خدا را پرستش کنند». [بینه: ۵]
همچنین میفرماید: {أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ} «هان! بدانید که دین خالص از آن خداست».[زمر: ٣]
جوهر عبادت و جان مایهی آن همان اخلاص است، ابن حزم (رحمه الله) میگوید: «نیت، راز بندگی و پرستش است و برای کردارها به منزلهی جان برای کالبد است، و در امر پرستش هیچ کاری بدون روح وجود ندارد، چرا که در این صورت به کالبد بی جانی میماند، که فایدهای ازآن برنیاید».
بنیان اصلی پذیرش اعمال و عدم پذیرش آن اخلاص است. اخلاص است که پیروزی یا زیان را رقم میزند، همچنان که راه بهشت یا دوزخ از آن میگذرد، بنابراین خدشهدار شدن اخلاص، شخص را به آتش دوزخ میکشاند و پروراندن و عملی کردن آن، انسان را به فردوس میرساند.
اخلاص تنها راه نجات از سختیهای دنیایی است
از «ابوعبدالرحمن عبدالله بن عمر بن خطاب» روایت شده است که گفت، از پیامبر صلی الله علیه وسلم شنیدم که میفرمود: «سه نفر از امتهای گذشته، به همراه یکدیگر [در سفری] میرفتند، تا اینکه شبانگاه، به غاری پناه بردند که شب را به روز آورند، چون داخل غار شدند، سنگی از کوه فرو غلتید و ورودی غار را بر آنها مسدود کرد، [و آنها] به همدیگر گفتند: از این سنگ نجات پیدا نمیکنیم، مگر این که خداوند را به کارهای شایسته و خالصانهی خود بخوانیم [و بدانها توسل کنیم].
[سپس] یکی از آنها گفت: پروردگارا! [میدانی که من]، پدر و مادر پیری داشتم که هرگز پیش از [سهم شام] آنان، برای خود و برای زن و فرزند [و خدمتکارانم] شیر نمیدوشیدم؛ روزی برای آوردن هیزم، به صحرا رفته بودم و از آنها دور ماندم و وقتی پیش آنها بازگشتم که خوابیده بودند؛ شبانه، شیر را برای آنها دوشیدم، اما آنان هنوز خوابیده بودند و نپسندیدم که ایشان را بیدار کنم و یا خود و زن و فرزند [و خدمتکارانم] پیش از آنها شیر بنوشیم، ناچار، در حالی که ظرف شیر در دستم بود و کودکانم در برابرم از گرسنگی مینالیدند، منتظر ماندم ـ که آنان بیدار شوند [و قبل از آنها شیر بخورند] ـ تا آنکه سپیده دمید و آنان بیدار شدند و شیرشان را نوشیدند؛ خداوندا! اگر من، این عمل را خالصانه و فقط برای رضایت تو انجام دادهام، ما را از این وضعیت نجات بخش و گشایشی مرحمت فرما.
پس [از این حرف] سنگ از جای خود تکان خورد؛ اما خروج از غار ممکن نبود؛
دیگری گفت: بارخدایا! [میدانی که من] دخترعمویی داشتم که عزیزترین کس نزد من بود ـ [و در روایتی دیگر آمده است که گفت: «او را برابر شدیدترین عشق مردان به زنان، دوست داشتم»] ـ او را خواستم و کام خود را از او طلبیدم، [ولی او] امتناع کرد، تا این که قحط سالی پیش آمد و زندگی بر او تنگ شد، پیش من آمد، یکصد و بیست دینار به او دادم مشروط بر این که او با من خلوت کند، چنین کرد و چون بر کامجویی از او قدرت یافتم ـ [و در روایتی دیگر آمده است که: «چون در میان دو پای او قرار گرفتم»] ـ به من گفت: از خدا بترس و مُهرِ مرا جز از راه مشروع نشکن، فوراً از او [و پولی که به او بخشیده بودم] صرفنظر کردم، در حالی که او، نزد من، محبوبترین خلق بود؛ پروردگارا! اگر من، این عمل را خالصانه و فقط برای رضایت تو انجام دادهام، ما را از این وضعیت نجات بخش و گشایشی مرحمت فرما.
پس [از این حرف] سنگ جنبید و گشایش [دهانهی غار] بیشتر شد، ولی هنوز نمیتوانستند از غار خارج شوند؛
سومی گفت: خداوندا! عدهای کارگر استخدام کرده بودم و مزد آنها را دادم، جز یک نفرشان که مزدش را جای گذاشت و رفت، من، مزد او را به جریان معامله انداختم تا این که مال زیادی شد؛ پس از مدتی، نزد من آمد و گفت: ای بندهی خدا! مزد مرا بپرداز، به او گفتم: آنچه از شتر و گاو و گوسفند و برده میبینی، همه از مزد تو به دست آمده است [و حق حلال توست]، آن مرد گفت: این بندهی خدا! مسخرهام نکن! گفتم: خیر، تو را مسخره نمیکنم، و او تمام مال را تحویل گرفت و آن را حرکت داد و راند و چیزی باقی نگذاشت؛ خدایا! اگر من، این عمل را خالصانه و برای رضایت تو انجام دادهام، ما را از این وضعیت نجات بخش و گشایشی مرحمت فرما.
ناگهان، سنگ از جای خود بجنبید و همه از غار بیرون آمدند و راه خود را ادامه دادند». (۱)
سبحان الله! میبینیم که چگونه اخلاص و اعمال پاک قلبی گره گشای ما در مسائل سخت زندگی هستند.
نکتهای که از این حدیث میتوانیم دریابیم این است که ما میتوانیم در مواقع سخت زندگی به کارهای نیک و اعمال خالصانهی خود پناه ببریم و آنها را وسیلهای (هنگام دعا کردن) برای رفع مشکل خود بگیریم.
داستانهایی از انسانهای بیریا و زندگی آنان
در درازای تاریخ این امت به حمد الله مخلصان و بیریایان بیشماری بودند که زندگی و رفتارشان چونان چراغی پرنور و الگویی نیکو برای مردمان پس از خود بوده است. به همین سبب خداوند زندگی و رفتار و یاد آنها را ماندگاری بخشیده، تا پس از خود آنها الگو واقع شوند، در رأس همهی این کسان، پیامبران و در صدر پیامبران محمد صلی الله علیه وسلم است.
همچنین یاران باوفای پیامبران و در رأسشان یاران حضرت محمد صلی الله علیه وسلم که با اخلاص خود سرزمینها را گشودند و بندگان زیادی به سبب آنها به دین خداوند گرویدند، نیز نسل پس از آنها یعنی تابعین و تابعین آنها و همین طور…
صاحب تونل
از شگفتیهای مخلصان داستانی است که برای شخصی که مشهور به صاحب تونل است روی داد: بدین قرار که مسلمانان قلعهای را محاصره کردند، تیراندازی دشمنان بر آنها شدت گرفت، یکی از مسلمانان برخاست و تونلی کند، سپس از آن سوی دژ، در را باز کرد و مسلمانان به قلعه راه یافتند و پیروز شدند. کسی نمیداند چه کسی این کار را کرد، مسلمة خواست بداند او کیست تا پاداشش دهد، چون او را پیدا نکرد، به خدا سوگندش داد که خودش پیشش بیاید. شب شخصی آمد و با او شرطی گرفت که وقتی دانست کیست پس از آن هرگز سراغش را نگیرد او نیز شرط را پذیرفت و با او عهد بست. آن شخص خبر داد که چه کسی بوده و مسلمه پس از آن میگفت: «اللّهم احشرنی مع صاحب النفق» «خداوندا مرا با صاحب تونل محشور کن»، زیرا اخلاص بس عجیبی از او دیده بود، این چنین کارهای پنهانی به نزد پیشینیان دوست داشتنیتر از آشکار بوده است.
یادآوری چند مسأله دربارهی اخلاص
بُروز دادن کار چه هنگام جایز است؟
ابن قدامه رحمه الله در «سخنی دربارهی اجازهی قصد ابراز طاعات» گفته است: «در بروز دادن فوایدی هست مانند پیروی کردن مردم و تشویق آنها به کار نیک. ضمن این که برخی کارها هست که نمیتوان پوشیده نگه داشت مانند حج و جهاد. آن کس که کارش را ابراز میدارد باید مواظب باشد، مبادا ناخواسته زنگار ریا بر آن بنشیند، بلکه کارش به منظور پیروی شدن باشد».
پس شایسته است در کارهای آشکارا نیت را خوب استوار کنیم تا هر گونه انگیزهی ریا را ازآن دور سازیم و قصد ابراز کاری را داشته باشیم که چارهی ازآن نیست و البته به منظور اقتدای دیگران به آن، باشد که پاداشی بگیریم، و میگوید: «شخص ضعیف نباید به این بهانه خویشتن را فریب دهد، چرا که چنین کسی به انسانی میماند که اندکی شنا میداند وگروهی را که در حال غرق شدناند، میبیند، دلش به حالشان میسوزد، لذا به سوی آنها میرود تا به او چنگ بزنند و نجات یابند اما هلاک میشوند و او نیز خود با آنها غرق میگردد». (۲)
شرح مسأله:
کارهایی را که پنهانی انجام دادنش سنت است، مخفی بدارد.
کارهایی را که سنت است آشکارا انجام دهد، ابراز بدارد.
در مورد کارهایی که میتواند پوشیده بدارد یا آشکارش کند، باید به خویشتن بنگرد؛ اگر تواناست و تاب تحمل ستایش یا نکوهش مردم را دارد، آشکارش کند و در غیر این صورت پنهان دارد. اگر نفس وی قوی باشد آشکار کردن کار ایرادی ندارد، زیرا تشویق به کار نیک، خود، کاری نیک است.
اصلاحِ نیت، اولین پلهی اخلاص
دروازهی رسیدن به اخلاص، چیزی است به نام نیت. پس اگر میخواهی مخلص باشی نیت خود را بازبینی کن!
رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «إنَّما الأَعمالُ بالنِّیَّات، وإِنَّمَا لِکُلِّ امرئٍ مَا نَوَى، فمنْ کانَتْ هجْرَتُهُ إِلَى الله ورَسُولِهِ فهجرتُه إلى الله ورسُولِهِ، ومنْ کاَنْت هجْرَتُه لدُنْیَا یُصیبُها، أَو امرَأَةٍ یَنْکحُها فهْجْرَتُهُ إلى ما هَاجَر إلیْهِ».
یعنی: همانا کارها به نیتها بستگی دارد و هر کس همانی را به دست خواهد آورد که نیت کرده است. پس هرکه هجرتش به سوی خدا و پیامبرش باشد، هجرتش به سوی خدا و پیامبرش است، و هر کس هجرتش برای به دست آوردن دنیا یا ازدواج با زنی باشد، هجرتش به سوی همان چیزی است که برایش هجرت کرده است.
این حدیث از مهمترین احادیث است، امام شافعی دربارهی این روایت می گوید: «این حدیث یک سوم علم است و تنها مخصوص نیت است». زیرا نیت درِ ورودیِ رسیدن به اخلاص است، پس اگر میخواهی مخلص باشی اولین کاری که باید انجام دهی، بازبینی نیت است.
یوسف بن اسباط میگوید: «پاک داشتن نیت برای اهل عمل سختتر از تلاش و کوشش طولانی مدت است». (۳)
پیش از هرچیزی برادران و خواهرانم را به بازنگری نیت سفارش می کنم. در جست و جوی نیت باش، چون بر اساس نیت خود بازخواست خواهی شد، پاداش، بر اساس نیتها و آنچه درون قلب میگذرد، است. به همین جهت علما میگویند: چه بسا عمل کوچک و ناچیزی که به خاطر نیت ارج مییابد و چه بسا کار بسیار بزرگی انجام دهی که نیت، آن را خوار و ناچیز گرداند!!
هنگامی که خداوند متعال در مورد یوسف ـ علیه السلام ـ و چگونگی نجات وی از فحشا سخن میگوید، میبینیم تنها عاملی که باعث نجات وی شد، اخلاص و پاکی بود؛ خداوند متعال میفرماید:
{وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ}
«و در حقیقت [آن زن] آهنگ وی کرد و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ او میکرد چنین [کردیم] تا بدی و زشتکاری را از او بازگردانیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود» [یوسف: ۲۴]
اگر او اخلاص نمیداشت، از فحشا نیز نجات نمییافت. جوانی که می گوید: من شب و روز در معرض فتنه و آزمایش قرار دارم و همیشه با افرادی روبرو میشوم که فحشا و منکرات را بر من عرضه میدارند و در محل نامناسبی مشغول به کار هستم و از این قبیل سخنان، ما به چنین کسانی میگوییم: از یوسف ـ علیه السلام ـ یاد بگیر و قلبت را فقط بخاطر خداوند پاک و بیآلایش کن، زندگیات را برای خداوند قرار بده، که اگر این کار را انجام دادی خداوند نیز تو را نجات خواهد داد و بدیها را همانگونه که از یوسف علیه السلام دور ساخت از تو نیز دور خواهد نمود.
شگفتانگیزتر اینکه ابلیس بر همهی انسان ها نفوذ دارد به جز بندگان مخلص! شیطان نمیتواند به بندگان مخلص و بیآلایش نزدیک شود. ابلیس با بسیاری از ما هر کاری که میخواهد میکند، اما تنها نمونهای که نمیتواند به آن نزدیک شود، بندهی مخلص است. خداوند متعال سخن ابلیس را نقل کرده، میفرماید:
{قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ (۷۹) قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ (۸۰) إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (۸۱) قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ (۸۲) إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ}
«گفت پروردگارا پس مرا تا روزی که برانگیخته میشوند مهلت ده. فرمود: در حقیقت تو از مهلتیافتگانی تا روز معین معلوم. [شیطان] گفت: پس به عزت تو سوگند که همگی را جدا از راه به در میبرم، مگر آن بندگان مخلص تو را» [ص: ۷۹-۸۳]
ابلیس شخصا اعتراف میکند: من همه را فریب خواهم داد به جز یک گروه، که آنان مخلصان هستند!
پس به اندازهی اخلاصت، شیطان از وسوسهی تو عاجز و ناتوان میماند و به اندازهی پیوندت با خدا و اخلاص قلبیات به خاطر خداوند، شیطان از تو دوری خواهد کرد. او میداند که در چنین حالتی توانایی و جرأتی بر تو نخواهد داشت:
{قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَیْتَنِی لأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الأَرْضِ وَلأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ (۳۹) إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ}
«گفت پروردگارا به سبب آنکه مرا گمراه ساختی من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان میآرایم و همه را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان خالص تو از میان آنان را» [حجر ۳۹- ۴۰]
ابراهیم بن ادهم میگوید: «کسی که دوستدار نامداری است، با خدا صادق نیست». (۴)
برادران گرامی! هشیار باشید، کسی که در مسجد نماز میخواند اما نیتش خالصانه برای خداوند و طاعت او نیست، تا زمانی که این روش و نیت را در پیش گیرد به هیچ اجر و پاداشی دست نخواهد یافت.
خواهران گرامی! کسی که حجاب را به خاطر اطاعت از پروردگار نپوشد، هیچ ثوابی نمیبرد و کسی که هر کاری را به نیت تقرب و نزدیکی به خداوند انجام ندهد و اخلاص نداشته باشد، هیچ چیز به او تعلق نمیگیرد. همانگونه که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «إن الله لا یَقبَلُ مِنَ العَمَل إلا ما کانَ له خالِصاً وابتغیٰ به وَجهه» (۵) یعنی: «خداوند تنها کارهایی را میپذیرد که خالصانه برای او و در جهت کسب رضایتش باشد»