خانواده اسلامی
تعلیم و تربیت یکی از مهمترین حقوق
اساسی هر انسان است؛ بنابراین فراهم آوردن امکانات آموزشی و تربیتی همگانی برای
شکوفایی ابعاد معنوی و مادی افراد و تأمین حقوق همه آنها در یک جامعة انسانی ضروری
است. علاوهبراین، با امکانات آموزشی و تربیتی عمومی و مطلوب است که میتوان منابع
انسانی جامعه را توسعه و تکامل بخشید، سلامت و بهداشت افراد جامعه را تأمین نمود،
فرهنگ جامعه را غنی ساخت، ثبات سیاسی و همبستگی اجتماعی را فراهم آورد، و نیروی انسانی
مورد نیاز برای رشد اقتصادی را پرورش داد.
قسمت
اعظم این وظیفه، در ابتدا توسط خانواده انجام میشد. همزمان با گسترش جوامع و
تقسیم کار اجتماعی و اقتصادی، وظیفة تعلیم و تربیت به نهاد آموزش و پرورش محول
گردید. این نهاد بهطور رسمی عهدهدار این امر گشت تا بر اساس اصول و اهداف مورد
قبول جامعه، تواناییها و استعدادهای کودکان و نوجوانان را شناسایی نماید و بهمنظور
اجتماعیشدن و بهعهدهگرفتن مسئولیتهای آتی تعالیم و آموزشهای لازم را به آنان
بیاموزد.
اما
نظام آموزشی نیز مانند هر نهاد دیگری میتواند به علت کمبودها و کاستیها و یا
عوامل دیگر دچار سوء کارکرد شود، بهطوریکه نتواند بخشی از اهداف خود را به
درستی به انجام رساند و سرمایه و مواد اولیهای را که در اختیار آن قرار داده شده،
تلف نماید و نتیجة مطلوب و مورد انتظار را به بار نیاورد. دراینصورت است که میتوانیم
اصطلاح افت تحصیلی را بهکار ببریم. هماکنون افت تحصیلی در آموزش و پرورش،
دانشگاهها و مراکز آموزشی بهصورت کمی و کیفی وجود دارد. صورت کیفی افت تحصیلی به
یادگیری ناقص و ضعف علمی و بینشی دانشآموزان و دانشآموختگان نظام آموزشی اشاره
دارد که شخص قادر نیست انتظارات جامعه و سازمانهای اجتماعی را از خود بهعنوان یک
فرد تحصیلکرده برآورده سازد. افت تحصیلی، همیشه نگرانکننده بوده و موجب اضطراب و
استرس شده است، علاوهبراینکه موجب ضرر اقتصادی خانوادهها میشود، گاه مخاطراتی
چون سرخوردگی در تحصیل و افسردگی را به همراه دارد که عواقب آنها ممکن است جبرانناپذیر
باشد. صورت کمّی افت تحصیلی بهصورتهای اخراج، ترک تحصیلی و انصراف و مشروطی جلوهگر
میشود که این امر آثار و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی برای فرد و نظام
آموزشی و جامعه دارد. بهراستی چه عواملی در افت تحصیلی دخیل هستند؟ معلم، دانشآموز،
اقتصاد نامطلوب خانوادهها، نظام آموزشی و یا ...؟
بررسی
علل افت تحصیلی و ارائة راهکارهایی با هدف جلوگیری از این آفت و نیز مبارزه با آن
و ریشهکن نمودنش از امور مهمی است که توجه مسؤلان، مربیان و اولیا را میطلبد.
علل
گوناگونی، زمینهساز افت تحصیلی و احیاناً توقف در یک پایة تحصیلی میشوند. در کل
نمیتوان علل ثابتی را عامل موفقیت یا شکست تلقی کرد. اغلب محققان و صاحبنظران
عوامل شکست تحصیلی را در دو طبقه درونسازمانی و برونسازمانی قرار میدهند. از
عوامل بیرونی میتوان به نابرابری امکانات آموزشی در شهر و روستا، محرومیت برخی از
گروهها مثل غیربومیان، مهاجرین، دختران و محدودیتهای مالی کشورها، عوامل شخصی
مانند هوش و استعداد، امور عاطفی و نتایج تحصیلی اشاره نمود. و از عوامل درونی
نظام آموزش و پرورش، کیفیت معلمان، برنامههای آموزشی، محتوای کتب درسی، تقویم و
ساعت آموزشی را میتوان نام برد.
در
یک تقسیمبندی مشابه نیز میتوان عوامل زیر را در افت تحصیلی دخیل دانست: ۱. علل
داخلی که متوجه نظام آموزشی و مدرسه میباشد. 2. علل خارجی که خود به دو دسته
تقسیم میشوند: الف) علل اجتماعی و خانوادگی، ب) علل فردی.
این
دستهبندی دارای مرز مشخصی نیست و این علل میتوانند در یکدیگر تداخل داشته باشند؛
چراکه نظام آموزشی نمیتواند از جامعه جدا باشد و خود متأثر از آن است. همچنین
عوامل فردی بیتأثیر از اجتماع و خانواده نیست. در این نوشتار به بررسی برخی علل
خارجی افت تحصیلی پرداخته شده و سایر جوانب مسئله به مجال دیگر واگذار شده است.
علل
خانوادگی
هر
انسانی قسمت اعظم زندگی خود را در خانواده سپری میکند. خانواده به اولین گروه
خویشاوندی یک کودک اطلاق میشود و نخستین پیوند میان کودک و محیط اطراف است. کودک
در آنجا پندارهای اولیه دربارة جهان خارج را فرا میگیرد. از لحاظ جسمی و ذهنی رشد
و پرورش پیدا میکند. سخن گفتن و هنجارهای اساسی رفتار را یاد میگیرد و سرانجام
نگرشها، اخلاق و روحیاتش در خانواده شکل میگیرد و به عبارت دیگر اجتماعی میشود.
والدین
نیز در افت تحصیلی خیلی نقش دارند. یک حرف میتواند سرنوشت دانشآموزی را عوض کند
و سبب دلسردی او از ادامة جدی تحصیل شود. باید مراقب اظهاراتی که در حضور دانشآموزان
در خصوص آینده و فارغالتحصیل شدن گفته میشود بود. بعضی از والدین ناخواسته این
طرز فکر را در ذهن فرزندان خود بهوجود میآورند که درس خواندن به بیراهه رفتن
است. بهخاطر داشته باشید از آنجا که فرزندان شما در سن کمتجربگی هستند و از
اظهارات اطرافیان نزدیک خود الگوبرداری میکنند نباید در حضور آنها چیزهایی را
بیان کرد که تأثیرات منفی بر آنها داشته باشد.
در
خانواده مسائلی مانند طلاق، اختلافات خانوادگی، سطح سواد، سطح درآمد، بیسرپرستی
بعضی از خانوادهها، عدم امیدواری دانشآموزان به آیندة تحصیلی خود، بیتوجهی و
عدم آگاهی والدین نسبت به مسائل تربیتی فرزندان، کمبود فضای مطالعه در خانواده به
دلیل افزایش جمعیت و درآمد کم خانوار، پایین بودن سطح فرهنگی خانواده، عدم تغذیه
مناسب، مشکلات مادی خانواده و بها ندادن به تحصیل، اعتیاد سرپرست خانواده، مشکلاتی
چون اختلافات خانوادگی همه و همه در افت تحصیلی مؤثرند.
شما
چگونه از دانشآموزی که در سرمای زمستان به کلاس میآید و از لابهلای جوراب پارهپارهاش
و دمپایی بیپاشنهاش سوز سرما مغز استخوانش را میسوزاند، انتظار درس فهمیدن
دارید! محرومیت اقتصادی یکی از عواملی است که منجر به افت تحصیلی میشود. فقر و
نداری به شکلهای گوناگون موانعی را در جهت پیشرفت تحصیلی بهوجود میآورد از قبیل
نامناسب بودن مکان زندگی از جهت آب سالم، نور و فضای اتاق، رفتوآمد و شلوغی و
سروصدا، آلودگی هوا، نبودن مکان برای کارهای شخصی، نامناسب بودن امکانات بهداشتی و
تغذیه و در نتیجه ابتلا به انواع بیماریها و سوء تغذیه و کمبود خواب، و کارکردن
در خارج از منزل که مانع رفتن آنها به مدرسه یا باعث حضور نامرتب آنان در کلاس میشود.
وضعیت
اجتماعی و فرهنگی خانواده نیز چنین است و در نظام ارزشها بهویژه در روش تربیت
فرزندان تأثیر میگذارد. در بعضی از خانوادهها پیشرفت کودکان در امر تحصیل بهعنوان
یکی از ارزشهای مهم تلقی میشود. اینگونه خانوادهها برای پیشرفت فرزندان خود
اهمیت زیادی قائل هستند. آنان اغلب با مدرسه و معلم و فرزندان خود در ارتباط
هستند. ولی اعضای طبقة کارگر ارزش پائینتری برای آموزش و پرورش قائل هستند.
همچنین آنها تأکید کمتری بر آموزش رسمی دارند و آن را وسیلهای برای پیشرفت شخصی
قلمداد نمیکنند.
همچنین
رفتار والدین با یکدیگر و تعامل آنها با کودک و بهطور کلی جو عاطفی خانواده بهعنوان
یکی از مهمترین عوامل مؤثر در رفتار و سازگاری کودک بهشمار میآید. پذیرش یا طرد
کودک از جانب والدین و رابطة فرزندان با یکدیگر، بهداشت روانی کودک را تحت تأثیر
قرار میدهد.
در
خانوادههایی که جو عاطفی سالم در آنها وجود دارد و روابط عاطفی والدین با بچهها
و همچنین روابط اجتماعی مناسبی بین افراد خانواده برقرار است، کودک احساس امنیت میکند.
چنین کودکی از سلامتی روانی و پختگی عاطفی و رشد اجتماعی بهتری برخوردار است که
طبعاً در سازگاری او با مدرسه و یادگیری و پیشرفت تحصیلی وی تأثیر سرنوشت سازی
دارد.
علل
اجتماعی
از
عوامل مربوط به اجتماع میتوان به امور زیر اشاره نمود:
1. دوستان ناباب؛ یکی از عوامل دیگری که سبب افت تحصیلی شدید
دانشآموزان میشود، معاشرت با افراد ناباب است. فراموش نکنید که دوستان در سرنوشت
فرزندان شما نقش خیلی مؤثری دارند. بکوشید بهطور غیرمستقیم کنترلی روی دوستان
فرزندان خود داشته باشید و مراقب ارتباطهایی که آنها با دیگران در خارج از محیط
خانواده برقرار میکنند باشید. در مدرسه دانشآموزان زیادی با افکار و شخصیتهای
متفاوت وجود دارند که همگی آنها میتوانند تأثیرات مثبت و گاه نامطلوبی روی فرزند
شما داشته باشند. طبیعتاً شما همیشه نمیتوانید همراه فرزند خود باشید، ولی میتوانید
به او بیاموزید هر کسی را به دوستی قبول نکند. بکوشید علاوهبر داشتن شناختی از
دوستان نزدیک فرزندان خود شناختی نیز از خانوادة آنها داشته باشید.
2. استفادة نادرست از باشگاههای ورزشی، بدن سازی، و نیز
استفادة نادرست از اینترنت، کافینتها و گیمنتها و گذراندن وقت زیاد در خیابانها
و خارج از منزل.
هرچند
استفاده از رسانهها ممکن است برخی از مزایا مانند افزایش رفتارهای مثبت
اجتماعی(همکاری و مشارکت در امور و آموختن روشهای انجام امور) را به همراه داشته
باشد، اما پژوهشها تأثیر آن را بر موارد زیر نیز نشان میدهند: بروز خشونت و
رفتارهای پرخاشگرانه، یادگیری امور جنسی، کاهش پیشرفت تحصیلی، خودپنداری منفی و ...
3. عدم وجود فضای آموزشی مناسب.
4. مهاجرت و انتقال.
علل
فردی مربوط به خود دانشآموز
بسیاری
از مسائل مربوط به یادگیری و نابههنجاریهای دانشآموزان از علتهای پنهانی که در
تفاوتهای فردی نهفته است، ناشی میشود. شناخت تفاوتها موجب بهبود کیفیت آموزش و
پرورش و کاهش افت تحصیلی میشود. مهمترین عوامل فردی که در مردودی و افت تحصیلی
نقش دارند عبارتند از:
۱. هوش؛ بدون شک یکی از
عومل مهم افت تحصیلی کمبود هوش و توانایی ذهنی است. هوش هر فرد را میتوان به دو
نوع هوش عمومی و اختصاصی تقسیم کرد. هوش عمومی نوعی توانایی است که در اغلب فعالیتهای
انسان خود را نشان میدهد. هوش اختصاصی استعداد و توانایی خاصی است که فرد در یک
یا چند زمینة خاص دارد. اگر به نمرات دروس مختلف یک دانشآموز بنگریم میبینیم که
نوعی رابطه بین آنها وجود دارد که حاکی از هوش عمومی است یعنی اینطور نیست که آن
دانشآموز در یک درس بسیار قوی و در درس دیگر بسیار ضعیف باشد. از طرف دیگر ممکن
است کمی تفاوت دیده شود، مثلاً در درس علوم بهتر از تاریخ باشد که این نشاندهنده
هوش اختصاصی است. افراد از نظر میزان برخورداری از هوش عمومی با یکدیگر تفاوتهای
بسیاری دارند که باید به آنها توجه شود. کودکان و نوجوانان از نظر ظرفیت هوش با هم
متفاوت هستند؛ زیرا بهرة هوشی افراد نتیجة تعامل بین وراثت و محیط است. بنابراین
کودکان با ظرفیت متفاوت به دنیا آمده و در شرایط محیطی مختلف بهرة هوشی خود را مییابند.
بدیهی است درصد قابل توجهی از دانشآموزان که از نظر هوشی پایینتر از میانگین
هستند، در گروه دانشآموزان مرزی قرار دارند و احتمال اینکه این دانشآموزان شکست
تحصیلی را بیشتر تجربه کنند زیاد است. این دانشآموزان اغلب در مدارس عادی حضور
دارند و نیازمند توجه خاص معلمان و مشاوران مجرب هستند. برخی از تحقیقات نشان دادهاند
که انگیزة تلاش در اینگونه دانشآموزان به دلیل عدم درک فهم مطالب درسی، اندک است.
۲. انگیزش؛ انگیزش چیزی
است که ما را از ملالت بهسوی علاقه حرکت میدهد. انگیزش عبارت از آن چیزی است که
به ما انرژی میدهد و فعالیتهای ما را هدایت میکند. گاهی انگیزش را به موتور و
فرمان یک اتومبیل تشبیه میکنند. انگیزه در واقع موتور حرکت هر فردی است. یکی از
دلایل افت تحصیلی نداشتن انگیزة پیشرفت میباشد. آنهایی که دارای انگیزة پیشرفت
بالا هستند به تکالیفی روی میآورند که درجة دشواری آن در حد متوسط باشد و از
تکالیف خیلی آسان یا خیلی متوسط دوری میکنند. چون تکالیف آسان برای آنها مبارزهای
بهحساب نمیآید و ایجاد انگیزه نمیکند و انجام دادن تکالیف آسان فضیلتی به شخص
نمیبخشد به این دلیل است که تکالیف دشوار برای آنهایی که خواستار پیشرفت هستند
انگیزهآفرین نیست، آنهایی که نیاز به پیشرفت پایین دارند به تکالیف نیمهدشوار
روی میآورند و آنهایی که ترس شدید از شکست دارند بهسوی تکالیف آسان میروند که
احتمال موفقیت در آنها بسیار است و احتمال شکست بسیار کم و یا اینکه بهسوی
تکالیف خیلی دشوار میروند که بهانهای برای آنها باشد. روانشناسان در پژوهشها
دریافتهاند که نقش انگیزش در مسائل یادگیری و پیشرفتهای تحصیلی خیلی مؤثرتر از
درجة هوش شاگردان است.
۳. توجه؛ برای یادگیری
و بهخاطر سپردن هر مطلبی اولین شرط توجه به آن است. بدیهی است اگر دانشآموز از
هوش بالایی برخوردار باشد، ولی به مطلب توجه نکند، نمیتواند آن را فرا گیرد؛
بنابراین باید خاطر نشان کرد علت افت و شکست تحصیلی بعضی از دانشآموزان ناشی از
دامنة توجه پایین است و نیز عدم تمرکز حواس هنگام مطالعه و انجام تکالیف درسی نیز
یکی از علل شکست و افت تحصیلی میباشد.
۴. آشفتگیهای عاطفی و
هیجانی؛ مشکلات عاطفی و هیجانی دانشآموزان در مقاطع مختلف رشد میتواند باعث افت
تحصیلی آنان شود که مهمترین آنها افسردگی، اضطراب و نگرانی و اختلالهای شخصیتی
است که یک مورد آن را به اختصار شرح میدهیم.
اضطراب
و نگرانی
یکی
از عوامل عاطفی که در یادگیری فرد تأثیر سوء دارد اضطراب است. اضطراب در یادگیری
اختلال ایجاد میکند. این عامل در حالت شدید میتواند افت تحصیلی را باعث گردد؛
چراکه فرد نمیتواند تمام قوای فکری و روانی خود را در هنگام یادگیری مطالب بهکار
گیرد. علت اضطراب و نگرانی میتواند ناشی از ترس از امتحان، نمره، معلم یا
اختلالات عاطفی ـ رفتاری خانواده و غیره باشد. وجود اندکی اضطراب در انسان بهعنوان
یک حالت عاطفی و هیجانی نه تنها طبیعی است بلکه فقدان کامل آن میتواند مشکلاتی را
پدید آورد. اما همین اضطراب که چاشنی زندگی است و انسان را به کار و کوشش و تکاپو
وا میدارد اگر از حد اعتدال خود تجاوز کند بسیار زیانبخش خواهد شد وجود اندکی
اضطراب در دانشآموزان برای مدرسه و تکالیف آن ضروری است و موجب احساس مسئولیت،
برنامهریزی و مطالعة بیشتر آنها میشود حتی در مواردی که برخی از دانشآموزان
نسبت به درس، امتحان و مدرسه هیچگونه مسئولیتی احساس نمیکنند گاه لازم است که
معلمان یا اولیاء با تشریح عواقب قصور، کوتاهی و تنبلی دانشآموزان مقداری اضطراب
در آنها ایجاد کنند. اما از طرف دیگر مطالعات متعددی نشان داده است که اگر اضطراب
شدید باشد کاهش پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را به همراه خواهد داشت. به بیان دیگر
یکی از دلایل اساسی افت تحصیلی و تجدیدی و مردودی دانشآموزان، اضطراب در وقت
امتحان است که برخی مطالعات سهمی در حدود ۱۵ تا ۳۰ درصد را نشان دادهاند.
5. نارساییهای جسمانی وعوامل فیزیولوژی؛ نارساییهای جسمی و
بیماریها ممکن است سبب پیدایش ناراحتیهای جسمی خاص در دانشآموزان شده بهطوریکه
در برنامههای تحصیلی کودک مزاحمت ایجاد کرده و در نهایت به افت تحصیلی منجر شود.
والدین همواره باید مراقب جسم و روح فرزندان خود باشند و به تغذیه آنها در طول سالهای
تحصیل بهخصوص هنگام امتحانات اهمیت ویژهای قائل شوند. دانشآموزان باید غذای
مناسبی میل کنند تا انرژی مورد نیاز برای یادگیری در سر کلاس درس را داشته باشند.
دانشآموزانی که غذای کافی نمیخورند همواره در سرکلاس درس خسته، افسرده و زودرنج
هستند و چیزی یاد نمیگیرند. نارساییهای جسمانی خود به انواع مختلف تقسیم میشود
که در اینجا به اختصار به چهار نوع از آنها اشاره میشود.
الف)
ضعف بنیه
دانشآموزانی
که ضعف بنیه دارند و از سلامت کامل برخوردار نیستند نمیتوانند زیاد فعالیت و کوشش
کنند و بهخاطر آمادگی برای انواع بیماری از پیشرفت تحصیلی باز میمانند.
ب)
ضعف بینایی و شنوایی
افت
تحصیلی دامنگیر آنهایی میشود که دچار ضعف در بینایی و شنوایی هستند. تحقیقات
انجام شدة ملی و بینالمللی نشان میدهد که دو درصد از کودکان بدون اینکه از عینک
و سمعک استفاده کنند از اختلال در بینایی و شنوایی رنج میبرند.
ج)
ناراحتیهای جسمی ـ حرکتی
ناراحتیهای
مربوط به مراکز عصبی و ناهماهنگیهای حسی و حرکتی مانند صرع، فلج مغزی نیز میتواند
باعث افت تحصیلی شود.
د)
مشکلات ارتباطی
دانشآموزانی
که با دیگر دانشآموزان و معلمان ارتباط برقرار میکنند، مشکلات خود را با آنها حل
میکنند، ولی آندسته از دانشآموزانی که از این نظر مشکل دارند و نمیتوانند با
دیگران روابط حسنه برقرار کنند و منزوی و گوشهگیر هستند ناچارند که مشکل خود را
با خود بازگو کنند که به دور تسلسل خواهند رسید و مشکل آنها باعث افت تحصیلی در
آنها خواهد شد.
6 . مشکلات رفتاری؛ در بعضی از مواقع مشکلات رفتاری، باعث افت
تحصیلی میشوند. برخی از محققان معتقدند که اختلالات رفتاری، رفتارهای افراطی،
مزمن و انحرافی هستند که گسترة آن شامل اعمال تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی تا
اعمال افسردهگونه و گوشهگیرانه میباشد. دانشآموزانی که دارای مشکلات رفتاری
هستند توانایی ایجاد تمرکز و انگیزة لازم برای یادگیری ندارند و کمتر قادر به شرکت
در کلاسهای عادی هستند؛ زیرا بهطور متوالی شکست را تجربه میکنند. از مشکلات و
عوامل فردی دیگری که در امر افت تحصیلی و مردودی دخیل است میتوان عزت نفس پایین،
ناتواناییهای یادگیری، دوزبانگی دانشآموزان را نام برد که هر کدام از آنها
احتیاج به بررسیها و پژوهشهای عمیقی دارد.
کمبود
اعتمادبهنفس در دانشآموزان یکی از عواملی است که دانشآموزان را از تلاش و
خودباوری باز میدارد و سبب افت تحصیلی شدید آنها میشود. والدین باید به فرزند
دانشآموز خود کمک کنند تا خودشان را باور کنند و بتوانند خلاقیتهای تحصیلی
خودشان را بروز دهند.
ترس
از مردودی یا گرفتن نمرات بد در امتحانات آخر سال یکی از عوامل خطرناکی است که سبب
افت تحصیلی شدید دانشآموزان میشود. ترس از شکست، انرژی دانشآموزان را ضعیف میکند
و آنها را به عقب میراند. میشود با صحبت کردن و تعریف خاطراتی از دورانی که
خودتان نیز دانشآموز بودید ترس آنها را از امتحانات کاهش دهید. بعضی از دانشآموزان
خیلی زودرنج هستند و بههمینعلت زود به مرز افسردگی میرسند. به فرزند دانشآموز
خود بیاموزید که مقاومت و استقامت را در خود تقویت کند. هر گام مؤثری که شما در
راه تقویت اعتمادبهنفس فرزندتان برمیدارید، زمینهسازی برای پیروزیهای تحصیلی
آیندة آنها خواهد شد. البته والدین خود باید الگوی مناسبی برای فرزندان باشند.
از
موارد دیگر که به دانشآموز ارتباط دارد و منجر به افت تحصیلی میشود:1. ضعف اراده
در تصمیمگیریهای تحصیلی و مطالعه و اجرای تصمیمات؛ 2. عدم برنامهریزی دقیق از
لحاظ زمان و میزان مطالعة روزانه؛ 3. نداشتن روش مطالعة مناسب برای دروس مختلف؛ 4.
مهارتهای مطالعة نادرست؛ 5. نوع رابطة نامناسب دانشآموز با معلم.
نتیجهگیری
مسئلة
افت تحصیلی بهعنوان قدیمیترین و بحثانگیزترین مسئلة آموزش و پرورش ایران در
دهههای اخیر بوده است که فاصله بین وضعیت علمی موجود فراگیران با وضعیت مورد
انتظار آنها از حد معقول و مقبول آن فراتر رفته است و منجر به خسارتهای اقتصادی،
روانی و اجتماعی گردیده است.
تحقیقات
انجامشده نشان میدهد در کشور ما شکست تحصیلی زیاد و پرحجم بوده و از همان
سال اول ابتدایی گریبانگیر برخی از دانشآموزان میشود. تحلیلهای آماری نشان
میدهند که این پدیده در ایران نیز همانند سایر جوامع گزینشی بوده و همه
طبقات به یک نسبت با آن مواجه نیستند. این امر در مناطق محروم و روستایی و در
میان حاشیهنشینان شهرها بسیار عمیقتر است.
متأسفانه
گهگاه در ارائة آمار و ارقام، دقت لازم صورت نمیگیرد تا میزان و حجم واقعی
معضلات آموزشی و فرهنگی مشخص گردد. وقتی در مواردی مانند مسئلة بیسوادی
آمار متفاوتی از 22 تا 32 درصد ارائه میشود، چگونه انتظار داریم برنامهریزی
درستی در این مورد بنماییم. شناخت علل فردی، اجتماعی از یکطرف و علل ساختاری
و آموزشی نظام تعلیم و تربیت از طرف دیگر مسائل را پیچیدهتر کرده است. بدینمنظور
برای کاهش افت تحصیلی میتوان از تغییر و نوآوری آموزش در عرصة هنر تربیت، نظام
ارزشیابی، روشهای تدریس، مشارکت اولیا، و سبکهای مدیریت مدارس استفاده کرد.
در
پایان لازم میدانم اشارهای به وضعیت تحصیلی نیمقرن اخیر در استان سیستان و
بلوچستان داشته باشم.
در
دو دهه قبل از انقلاب به دلیل اینکه افراد تحصیلکرده بیشتر گرایش کمونیستی پیدا
میکردند، عالمان دینی خانوادهها را از ورود به مدارس دولتی و دانشگاهها برحذر
میداشتند، و این امر بهخاطر تعصبات قومی و مذهبی در مورد دختران شدت بیشتری
داشت. اما بعد از انقلاب اسلامی مسائل دیگری دامنگیر مردم این سرزمین شد و آن
مسئله مرز بود با اینکه مرز یک فرصت هست، تبدیل به یک تهدید گشت، ایجاد شغلهای
کاذب و موقتی از جمله ترخیص کالا برای تاجران شهرستانی در بندر چابهار، قاچاق کالا
از مرز به داخل استان و سپس به شهرستانهای دیگر، گازوئیلکشی و خروج سوخت از مرز
پدیدههایی بودند که بسیاری را به کام خود بلعیدند و فرصتهای طلایی را از مردم
منطقه ربودند.
هر
چند عالمان دینی بهویژه حضرت شیخالاسلام مولانا عبدالحمید بر هر منبر و در هر
محفلی مردم را برای فراگیری دانشهای روز و همچنین علوم شریعت فرا میخوانند و
جوانان تا حدودی به ندای این شخصیت فرزانه لبیک گفتند، اما هنوز در آغاز راهیم و
تا رسیدن به نقطة مطلوب فرسنگها فاصله داریم به امید روزی که شرایط برای جوانان
ما فراهم گردد و انگیزه آنان درونی شود تا با کسب مدرک و مهارت و تخصص خدمتگذار
مردم این مرزوبوم باشند.«و ما ذلک علی الله بعزیز»