سخن چینی
ای مسلمانان، شما و خود را به تقوای خداوند عزوجل سفارش میکنم، تقوای او را پیشه سازید و پیش از پایان عمر برای رهایی و خوشبختی خود راهی بجویید و از قرنهای گذشته و پیشینیان عبرت گیرید. از قبور، حالِ مردگان را بپرسید زیرا خردمند آن است که عاقبت را در نظر میگیرد و هرکه از مرگ ناگهانی جان به در بَرَد ناگزیر گرفتار پیری میشود. آیا حال رفتگان برای عبرتِ ماندگان کافی نیست؟!
ای بندهٔ خداوند، اگر برای انجام کار نیکی عزم خود را جزم نمودی، آن را هر چه زودتر انجام بده که مرگ سررشته را قطع میکند و آخرت نیز عرصهٔ جبران نیست و آنکس که مست هوا و هوس است سخت است که به عقل آید.
{یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (۹) وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ (۱۰) وَلَنْ یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ} [منافقون: ۹-۱۱]
(ای کسانی که ایمان آوردهاید مالها و فرزندانتان شما را از یاد الله مشغول نسازد و هر که چنین کند همانهایند که زیانکارانند (۹) و از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید پیش از آنکه مرگ یکی از شما در رسد و بگوید پروردگارا ای کاش مرا به اجلی نزدیک مهلت میدادی تا آنکه صدقه میدادم و از نیکوکاران میشدم (۱۰) و الله هیچ نَفسی را آنگاه که اجلش سر رسد به تاخیر نمیاندازد و الله به آنچه میکنید آگاه است)
سخنمان دربارهٔ خطری است عظیم که بزرگترین بدیها و فسادها را در پی خود دارد. چه قلبها که به واسطهٔ این عادت خطرناک به خون نشسته و چه بسیار روابط خویشاوندی که قطع گردیده و بیگناهانی که به سبب آن جان خود را از دست دادهاند و مظلومانی که بیگناه شکنجه شده و زنانی که از همسر خود جدا شدهاند… چه بسیار زنان پاکدامنی که تهمت ناروا نثارشان شده و آبروهایی که ریخته شده و خانوادههایی که از هم پاشیده شده و خانههایی که ویران شدهاند… بسا فتنههایی که از آتش این عادت بد روشن شدهاند و باعث دشمنی و جدایی در سطح اشخاص و خانوادهها و کشورها و منطقهها شده و روابط را به تباهی کشانده و مردم را نسبت به هم بدبین نموده و جایی را برای آرامش و صلح باقی نگذارده است.
این، بیماری خطرناکی از بیماریهای قلب و آفات زبان و یکی از دردهای جوامع است. دوران ما با امکانات رسانهای و ارتباطی خود نیز به انتشار این پدیده و آثار آن کمک کرده است. آیا دانستید دربارهٔ چه دردی سخن میگوییم؟!
سخن ما دربارهٔ آفت خطرناک سخنچینی و دو به هم زنی است، یعنی نقل سخن مردم میان آنها به قصد بدی و ایجاد کینه. سخنچینی اساس پیمانشکنی و بدی است؛ خداوند متعال خطاب به پیامبرش میفرماید:
{وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ (۱۰) هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ (۱۱) مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ (۱۲) عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِکَ زَنِیمٍ} [قلم: ۱۰-۱۳]
(و از هر بسیار قسمخورِ بیارزش پیروی مکن (۱۰) آن که عیبجوست و برای سخنچینی گام برمیدارد (۱۱) مانعِ خیرِ متجاوزِ بسیار گناهکار است (۱۲) سنگدل، و گذشته از آن زنا زاده است)
صفتهایی در پی هم، که هر یک بدتر از دیگری است. «حَلّاف»، یعنی کسی که بسیار قَسَم میخورد، چون او از درون خود خبر دارد و میداند که راستگو نیست و مردم به او اعتماد ندارند، «مَهین» یعنی حقیر و بیارزش حتی اگر در ظاهر باعظمت و بزرگ به نظر آید زیرا او خود، خودش را گرامی نداشته و برای مردم احترام و ارزش قائل نشده است، حقارت صفتی است که ممکن است در ذات انسان باشد حتی اگر دارای جاه و مال و جمال باشد.
«هَمّاز» کسی است که با اشارهٔ چشم و ابرو و با سخن و اشاره و در حضور یا پشت سر شخص، عیبجویی او را میکند.
«مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ» یعنی خیر و خوبی را از خود و از دیگران باز میدارد. او «معتدی» است یعنی حق و عدل و انصاف را زیر پا مینهاد و به حریم آن تجاوز میکند چه رسد به آنکه اهل نیکی و نشر خوبی و محبت باشد.
او «اثیم» یعنی بسیار گناهکار است، در بدیها و محرمات افتاده است، «عُتُلّ» است یعنی بسیار سنگدل، حتی اگر ظاهرا نرمی و نرمدلی مصنوعی از خود به نمایش گذارد. «زَنیم» است و بد، از آزار رساندن به دیگران خوشش میآید و با بدی رساندن و کاشتن بذر کینه میان دیگران لذت میبرد.
شخصِ نَمّام، دو رو است؛ با گروهی طور دیگری است و با گروه دیگر به رنگی دیگر، و بر اساس موقعیت و منفعت شخصی خود رنگ عوض میکند. جز به هدف کینه و دشمنی و یا همراهی با بدان یا حُب سخن گفتن و خودنمایی در مجالس و یا با هدف ضربه زدن به کسانی که دربارهٔشان سخنچینی میکند، سخن نمیگوید.
سخنچینِ بدخواه، خود را فراموش میکند و به عیب دیگران مشغول میشود، اگر خوبی از کسی دید پنهانش میدارد و اگر بدی دید منتشر میکند، و اگر نه بدی دید و نه خوبی رو به دروغپردازی میآورد.
سخنچینان و پاپوشسازان دین خود را به دنیای دیگران فروختهاند و با به دست آوردن رضایت مردم خشم خداوند را به جان خریدهاند، مردمداری کردهاند و تقوای خداوند را زیر پا گذاشتهاند.
سخنچین، زبانش شیرین است و قلبش آتشین، در چند لحظه چنان فسادی به بار میآورد که جادوگران در یک سال نمیکنند! نه اهل شهامتند و نه دارای مروت. حقا که سخنچین چه بار سنگینی از گناه و جُرم بر دوش دارد و برای همین است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «سخنچین به بهشت وارد نمیشود» [متفق علیه از حدیث حذیفه رضی الله عنه]
همچنین روایت شده است که رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ از کنار دو قبر عبور کردند و فرمودند: «این دو دارند عذاب میبینند و [ظاهرا] در مورد گناه بزرگی عذاب نمیشوند، اما [در واقع] آن گناه بزرگی است؛ یکی از آن دو سخنچینی میکرد و دیگری خود را از ادرارش پاک نمیداشت» [متفق علیه]
و در حدیثی که مسلم از حدیث عبدالله بن مسعود ـ رضی الله عنه ـ روایت کرده آمده است که رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «آیا به شما بگویم که بهتان چیست؟ آن سخنچینی میان مردم است».
و در حدیثی دیگر آمده است که فرمودند: «در روز قیامت بدترین مردم نزد خداوند را شخصی مییابی که دو روست، نزد یک گروه با یک چهره و نزد گروه دیگر با چهرهای دیگری میرود».
ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ میگوید: «سخنچین بدترین خلق خداست».
امت بر تحریم سخنچینی و دو به هم زنی اتفاق دارند زیرا از بزرگترین گناهان و از جملهٔ کبائر است و در حدیث آمده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «بدترین بندگان خداوند آناناند که سخنچینی میکنند و میان دوستان جدایی میافکنند و برای بیگناهان و بیخبران قصد بد دارند». [به روایت احمد]
سخنچینی بر دروغ و حسادت و نفاق استوار است که این نهایت پستی است و در بدی و زشتی بدتر از آن نمیتوان تصور نمود.
سخنچینی بدترین آفتی است که به جان فضیلتها افتاده و رابطهها دچار آن شدهاند و این خصلت بد میتواند از طریق سخن و نوشتن و حتی با ایما و اشاره باشد.
برادران و خواهران گرامی:
سخنچینی و دو به هم زنی گاه به جان خانوادهها و همسران میافتد، خانههای آباد را به آتش خود میسوزاند و در میان خانوادهها تفرقه و شکاف ایجاد میکند. سینهها را چرکین نموده و روابط خویشاوندی را قطع نموده و به تخریب مسئولان و کارفرمایان میپردازد.
لازم است بزرگان و صاحب منصبان و علما از برخی همنشینان خود که در دینداری و امانتداری ضعیفند و خشنودی مردم را با خشم خداوند میخرند برحذر باشند. شایسته است این بزرگان دربارهٔ چیزهایی که به آنها میرسد دقت کنند و در مورد درست یا نادرست بودن آن تحقیق نمایند تا آنکه ناخواسته دست مفسدان باز نشده و بیگناهان مورد مجازات قرار نگیرند.
از جمله مواردی که باید بسیار در مورد آن دقت نمود و به شدت نسبت به آن هشیاری پیشه ساخت اخباری است که رسانهها منتشر میکنند یا برخی نویسندگان مینویسند که فلان و بهمان چنین و چنان گفتهاند.
در دوران جنگها و فتنهها و نا آرامیها و شایعات قضیه سختتر و پیچیدهتر میشود که این خود نیازمند احتیاط و مراقبت بیشتری است، گذشته از این که چه بسا این سخنان و نظرات آکنده از دو به هم زنی و سخنچینی به سادگی در همهٔ دنیا منتشر میشود، سخنانی که گویندگان آن بر اساس قاعدهٔ ظلمانی «هدف وسیله را توجیه میکند» به نشر آن میپردازند.
ای مسلمانان:
کسی که نزد وی سخنچینی کردند یا بد کسی را گفتند یا در مجلس نمامی حاضر شد یا از سخنچین چیزی شنید نباید او را راستگو بپندارد زیرا چنین کسی فاسق است و خداوند دربارهٔ خبر فاسق گفته است:
{ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ } [حجرات: ۶]
(ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر فاسقی خبری برای شما آورد خوب آن را وارسی کنید که مبادا از روی نادانی گروهی را مورد آسیب قرار دهید و سپس برای آنچه کردهاید پشیمان شوید)
همچنین لازم است از چنین اخلاق و منشی متنفر بود زیرا چنین کاری از بزرگترین گناهان است.
شایسته و زیبا است که انسان مسلمان نسبت به برادری که از وی سخنی را نقل میکنند بدگمان نباشد، و اگر سخنی به او رسید یا چیزی در مورد او دانست آن را دنبال نکند و دست به تجسس نزند، واجب است که انسان مسلمان از اینکه صفت سخنچین به خود گیرد برحذر باشد و هر چه را میشنود و هر چه را که به او میرسد نقل نکند.
همچنین قبل و بعد از همهٔ اینها تقوای خداوند را در نظر گیرد و نصیحت و خیرخواهی پیشه سازد و اینگونه سخنان را با حکمت و نصیحت زیبا انکار نماید زیرا چنین خصلتی خطری است بزرگ و دارای اثری است ماندگار. شایسته است از روی خیرخواهی و دوستی و دلسوزی نسبت به برادران خود در راه هر آنچه باعث الفت میان قلبها و وحدت کلمه و حفظ مودت و دوری از تفرقه و کینه است، تلاش نماید.
پس هشیار باشید و با شنیدن هر خبری تحقیق نمایید و عجله نکنید و ببخشید و عفو پیشه سازید و بشنوید و اطاعت کنید.
مردی سخن امام لیث بن سعد را به والی مصر رساند و سعی کرد برای او پاپوش درست کند، والی، لیث را احضار کرد و گفت: این مرد از تو نقل میکند که چنین و چنان گفتهای. لیث گفت: «ای امیر از او بپرس چیزی که از من نقل میکند آیا من او را امین پنداشته بودم و او خیانت کرد و به شما نقل نمود که اگر چنین باشد شایسته نیست سخن خائن را بپذیری، و یا آنکه بر من دروغ بسته است که باز شایسته نیست سخن دروغگو را باور کنی» والی گفت: راست گفتی ای اباحارث.
و مردی به نزد وَهب بن مُنَبِّه آمد و گفت: فلانی در بارهٔ تو چنین و چنان میگوید. وهب گفت: «آیا شیطان پستچی دیگری جز تو نیافت؟»
اما بعد، ای بندگان خداوند:
این صفت مذموم و ناپسند چه بسیار بیگناهان و بیخبران پاکدل را به قربانگاه کشانده است، چه بسیار فاجعهها که بار آورده و بسا جانها که از پی خود به قتلگاه برده است و مالها را که به غارت کشانده است و چه خانوادههایی را از هم پاشیده است. باعث آزار بسیاری از علما شده و مردم زیادی را از سرزمین خود در به در کرده و فاجعهها و مصیبتها به بار آورده و کودکان و مادران را از خانوادهٔ خود محروم ساخته. روزی مردم را قطع کرده است بیآنکه گناهی کرده باشند آن هم تنها به دلیل یک بدگویی و سخنچینی.
پس ای بندگان خداوند تقوای او را پیشه سازید که چه بزرگ است این نعمت خداوند بر بنده که مردم را برای فضلی که خداوند به آنان داده است مورد حسادت قرار ندهد و از نمامی و سخنچینی در امان مانَد و از بدگویی دیگران دوری گزیند. هر که میخواهد سالم بمانَد باید که از سخن گفتن بسیار و افشای سِرّ مردم و پذیرش همهٔ سخنان اجتناب ورزد.
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
{وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (۱) الَّذِی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ (۲) یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ (۳) کَلَّا لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ (۴) وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْحُطَمَةُ (۵) نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ (۶) الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ (۷) إِنَّهَا عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَةٌ (۸) فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ} [همزه: ۱-۹]
(وای بر هر بدگوی عیبجو (۱) آنکه مالی فراهم آورده و آن را میشمارد (۲) گمان میکند مالش او را جاودان میسازد (۳) هرگز! قطعا در آتش خُرد کننده فرو افتاده خواهد شد (۴) آن آتش برافروخته شدهٔ خداوند (۵) آتشی که به قلبها میرسد (۶) آتشی که آنها را فرا گرفته است (۷) در ستونهایی دراز)
خداوند من و شما را با هدایت کتاب خدا و سنت پیامبرش محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ سود رسانَد. این سخن خویش را گفته و برای خود و شما از هرگونه گناه و معصیتی از خداوند آمرزش میخواهم. پس از او آمرزش خواهید که او بسیار آمرزنده و مهربان است.
خطبهٔ دوم:
ستایش از آن خداوند است و او شایستهٔ حمد، او را حمد گفته و برای فضل همهگیر و خیر وافرش، شکر میگویم و گواهی میدهم که معبودی به حق جز الله نیست که واحد و بیشریک است، چیزی به مانند او نیست و او بسیار شنوا و بیناست، و گواهی میدهم که پیامبر و سرور ما محمد، بنده و پیامبر او و بشارتدهنده و هشدار دهنده و چراغ روشنگر است. درود و سلام و برکات خداوند ارزانی وی و اهل بیت والا و اصحاب گرامی او و تابعین و همهٔ کسانی باد که به نیکی پیروی آنان کنند و راه حق را در پی گیرند.
اما بعد:
ای مسلمان؛ برادران تو آنانی هستند که اگر از آنها جدا شوی تو را حفظ میکنند و اگر نزدشان نباشی عیب تو را نمیجویند. کسی که تو را به بدی میرساند مانند کسی است که بدی را برای تو خواسته است و هر که پیرو سخنچین باشد دوست خود را از دست میدهد. هر که سخن دیگران را نزد تو آوَرَد بیتردید سخن تو را نیز به نزد دیگران خواهد برد. هر که فحش دیگری را برای تو نقل کند در واقع خودش به تو فحش داده است. بدتر از سخنچین کسی است که به او گوش دهد و اگر حرفی که سخنچین میگوید درست هم باشد این اوست که برای بیان فحش و بدگویی به خود جرات داده است.
اما کسی که سخن بد او را در بارهٔ تو نقل کردهاند بیش از شخص سخنچین شایستهٔ بخشش و گذشت است، زیرا او حداقل این بدی را در مقابل تو نگفته است و در این حد احترام تو را نگه داشته است. کافی است به این سخن پیامبرمان محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ توجه کنید که میفرماید: «هیچ کدام از اصحاب من چیزی را از کسی نزد من نقل نکند زیرا دوست دارم درحالی نزد شما بیایم که سینهام [دربارهٔ شما] سالم است». [به روایت احمد]
خردمند به سخنی که سخنچینان نقل میکنند توجه نمیکند و هر سخنی را که از اهل فضل نقل میکنند و شایستهٔ آنها نیست به دیدهٔ تردید مینگرد زیرا اگر انسان به دیدهٔ تامل بنگرد خواهد دانست که سرزنش سزاوار آن است که سخن را به تو نقل کرده است نه آنکه آن را گفته است.
به ام دردارء ـ رضی الله عنها ـ گفتند: مردی نزد عبدالملک بن مروان بدگویی تو را کرده است. فرمود: «اگر اینبار به آنچه در ما نیست متهم شدهایم در مقابل بارها نیز با آنچه در ما نیست مورد ستایش قرار گرفتهایم».
در هر صورت اگر برای کسی سخن برادرش را نقل کردند اشکال ندارد که او را برای اشتباهش مورد عتاب قرار دهد و در صورت عذرخواهی عذر او را بپذیرد و خود را عادت دهد که در هنگام حفظ خداوندی شکر او را گوید و در صورت زیان، صبر پیشه سازد و بداند که نرمی با خطاکار خود عتابی برای اوست و بخشش از خصلتهای آزادگان است.
پس تقوای الله را پیشه سازید و برادری اسلامی و رابطهٔ ایمانی را حفظ نمایید که هرکه خواهان در امان ماندن از گناه و باقی ماندن دوستی برادران خود است شایسته است سخن هیچکس را دربارهٔ کس دیگر نپذیرد، زیرا مردمان بسیاری با سخن دیگران دوستی و دشمنی پیشه کردند و عاقبت پشیمان شدند.
و در پایان درود و سلام فرستید بر آن رحمت هدایتگر، و آن نعمت خداوندی، پیامبرتان محمد مصطفی، که خداوند در آیات محکم کتاب خود به آن امر نموده و فرموده است:
{ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا } [احزاب: ۵۶]
خداوندا بر بنده و پیامبرت محمد مصطفی و بر اهل بیت پاک او درود و سلام و برکت ارزانی دار و از چهار خلیفهٔ راشد او، ابوبکر و عمر و عثمان و علی و از دیگر صحابه و تابعین و پیروان آنان راضی و خشنود باش و همچنین از ما با عفو و احسان و کَرم خویش راضی و خشنود باش ای گرامیترین گرامیان.
خداوندا اسلام و مسلمانان را عزت ده، خداوندا اسلام و مسلمانان را عزت ده، خداوندا اسلام و مسلمانان را عزیز بگردان و شرک و مشرکان را خوار گردان و تجاوزگران و مُلحدان و دیگر دشمنان دین و امت را بییار و یاور گردان.
خداوندا ما را در سرزمینهایمان ایمن گردان و والیان و مسئولان ما را اصلاح نما و مسئولیت ما را بر عهدهٔ کسانی قرار ده که تقوای تو را پیشه سازند و در پی خشنودی تو باشند.
خداوندا همهٔ مسئولان و والیان مسلمان را برای عمل به کتاب و سنت پیامبرت ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ وفق گردان و آنان را رحمتی برای مردمشان قرار ده و کلمهٔ آنها را بر حق یکی بگردان ای پروردگار جهانیان.
خداوندا برای امت اسلامی امر رُشدی قرار ده که در آن اهل طاعت عزیز شوند و اهل معصیت هدایت شوند و در آن به معروف امر شود و از منکر باز داشته شود که تو بر کاری توانایی.
خداوندا حال و روز مسلمانان را در همه جای جهان اصلاح نما خداوندا نعمت امنیت را بر آنها بگستران و کلمهٔشان را یکی گردان و سختیشان را از بین ببر و آنان را مورد عنایت خود قرار ده ای مهربانترین مهربانان.
خداوندا یهودیان غاصب اشغالگر را به تو میسپاریم، خداوندا آنها قادر به ناتوان ساختن تو نیستند، خداوندا عذاب خود را بر آنها نازل ساز، عذابی که از جنایتکاران باز داشته نمیشود…
خداوندا ما را به سوی توبه و بازگشت موفق گردان و در استجابت و قبول را بر ما بگشای. خداوندا طاعات ما را بپذیر و اعمال ما را اصلاح نما و بدیهای ما را بپوشان و بر ما توبه پذیر و ما را مورد مغفرت و رحمت خویش قرار ده ای مهربانترین مهربانان.
{پروردگارا ما را در دنیا و آخرت نیکی عطا کن و از آتش جهنم دور بدار} [بقره: ۲۰۱]
پاک و بیعیب است پروردگار تو از آنچه مشرکان به دروغ وصفش میکنند و سلام بر پیامبران و الحمدلله رب العالمین.