تناسل در بین دو جنس
شرع برای تناسل در بین دو جنس
باید دانست که خداوند انسان را طبعاً مدنی آفریده است، و ارادة او تعالی متعلق شده به این که نوع او با تناسل باقی بماند، لذا واجب گردید که شرع در تناسل شدیداً ترغیب کند، و از قطع آن و اسبابی که منجر به قطع آن، قرار میگیرند، شدیداً نهی نماید، بزرگترین اسباب نسل و اکثر آن، به اعتبار وجود، مفضی به آن و وادارکننده به آن، شهوت فرج است، زیرا آن بر آنها مسلط است و آنها را چه بخواهند و چه نخواهند بر تلاش نسل تحت فشار قرار میدهد.
شرع شذوذ جنسی را حرام قرار داده است:
در اجرای رسم بچهبازی و عمل جنسی با زنان از راه عقب، تغییر خلق الله است، زیرا که مسلط علی الشیء را از این که به هدف برسد باز میدارد، بدترین همه اینها عمل لواط با پسران است، زیرا این تغییر خلق الله از دو طرف است، درآوردن مردان به صورت زن بدترین خصلت میباشد، و همچنین اجرای رسم، به بریدن اعضای تناسل، به کارگیری داروهای ریشهکنکننده نیروی شهوانی، تبتل و غیره تغییر خلق الله و نادیدهگرفتن طلب نسل است که رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) از همه اینها نهی فرمود که «لا تَأْتُوا النِّسَاءَ فِی أَدْبَارِهِنَّ، مَلْعُونٌ مَنْ أَتَى امْرَأَةً فِى دُبُرِهَا» «با زنان از راه عقب عمل جنسی انجام ندهید، ملعون است کسی که با زنی از راه عقب جماع کند»، همچنین در احادیث زیادی از اختهکردن و تبتل نهی فرمود.
خداوند متعال فرموده است: (نسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ)([1]) «زنان شما، زمین زراعتی شما هستند، پس در مزرعة خود بیایید به هرگونهای که خواستید».
من میگویم: یهود در هیأت مباشرت به تضییق قایل بودند، حالانکه دستور سماوی وجود نداشت، انصار و اطرافیان آنان بر روش یهود عمل میکردند، و میگفتند: هرگاه مرد با زنش از طرف عقب در قبل، عمل جنسی انجام دهد نوزاد احول به دنیا پدید میآید، در رد این نظریه، این آیه نازل شد که هرگاه سوراخ یکی باشد چه از طرف عقب و چه از طرف جلو عمل انجام دهید، اشکالی ندارد، زیرا این چیزی است که مصلحت کشوری و دینی وابسته به آن نیست، انسان مصلحت ویژه خود را بهتر میشناسد، و این از ریزبینیهای یهود بود، لذا سزاوار بود که نسخ گردد.
عزل مکروه است نه حرام:
رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) از عزل (بیرونکشیدن ذکر به هنگام انزال) سؤال گردید، فرمود: «مَا عَلَیْکُمْ أَلاَّ تَفْعَلُوا مَا مِنْ نَسَمَةٍ کَائِنَةٍ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِلاَّ وَهِىَ کَائِنَةٌ» «باکی نیست اگر آن را انجام ندهید، زیرا هیچ نسمة بودنی تا روز قیامت نیست، مگر این که او خواهد بود».
من میگویم: رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) در اینجا به کراهیت عزل نه تحریم آن، اشاره نمود سبب در اینجا این است که مصلحتها باهم متعارض هستند، پس مصلحت ویژه متعلق به مالکین سبایا، این بود که عزل به کار برند، و مصلحت نوعی این است که عزل نشود تا کثرت اولاد و قیام نسل تحقق یابد، نظر به مصلحت نوعی از نظر به مصلحت شخصی در عموم احکام شرعی و تکوینی، راجحتر است، علاوه بر این در عزل آن تغییر خلق الله که در عمل جنسی در راه عقب هست، وجود ندارد و همچنین اعراض از تعرض به نسل هم نیست.
رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) با این قول خویش: «مَا عَلَیْکُمْ أَلاَّ تَفْعَلُوا» هشدار داد که حوادث قبل از وجود خارجی، مقدر میباشند، و این که هرگاه چیزی مقدر باشد، و در روی زمین برای جز سبب ضعیف را بگونه بسط مینماید که فایده سبب قوی را بدهد، پس انسان هرگاه به انزال نزدیک بگردد، و بخواهد آله تناسل را بیرون بکشد بسا اوقات چند قطره منی، نادانسته از او میچکد که در تولید بچه کفایت میکند، و همین است راز قول حضرت عمر t که بچه را به کسی که اقرار به مسّ زن کرده بود ملحق فرموده که عزل از این باز نمیدارد.
غیله مکروه است اما حرام نیست:
رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ أَنْهَى عَنِ الْغِیلَةِ فَنَظَرْتُ فِى الرُّومِ وَفَارِسَ فَإِذَا هُمْ یُغِیلُونَ أَوْلاَدَهُمْ فَلاَ تَضُرُّ أَوْلاَدَهُمْ» «من تصمیم گرفتم که از غیله (عمل جنسی با همسر در ایام شیرخوارگی نوزاد) نهی کنم، وقتی دیدم که رومیها و فارسیها این کار را میکنند و ضرری برای فرزندانشان نمیشود»؛ و نیز فرمود: «لاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ سِرًّا فَإِنَّ الْغَیْلَ یُدْرِکُ الْفَارِسَ فَیُدَعْثِرُهُ» که «فرزندان خود را به پنهانی به قتل نرسانید، زیرا عمل غیله در سوار، اثر میگذارد و او را از اسب میاندازد».
من میگویم: این اشاره به کراهیت غیله بدون تحریم آنست، سببش این که عمل جنسی با زن شیرده، شیر او را فاسد میکند، و آن شیر بچه را ضعیف میکند و این ضعف در ریشه مزاج او در نخستین نشو و نمو داخل میگردد،
رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) بیان فرمود که خواست آن را تحریم کند، زیرا به گمان غالب ضرر داشت، اما وقتی بررسی فرمود، دید که این ضرر، کثیر الوقوع نیست، و صلاحیت ندارد که مظنة مصلحتی باشد تا بتوان آن را مدار تحریم قرار داد، این حدیث یکی از آن دلایلی است که ما ثابت کردیم که رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) نیز اجتهاد میکرد، و این که اجتهاد و آشنایی با مصالح و گمان غالب است که مدار تحریم و کراهیت قرار گیرند.
علاقه زوجیت باید پنهان باشد:
رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «إِنَّ مِنْ أَشَرِّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةً الرَّجُلَ یُفْضِى إِلَى امْرَأَتِهِ، وَتُفْضِى إِلَیْهِ ثُمَّ یَنْشُرُ سِرَّهَا» «بدترین مردم پیش خدا کسی است که با همسرش همبستر باشد، سپس راز او را افشا نماید».
من میگویم: چون پردهپوشی واجب است، و ابراز نمودن آنچه رویش پرده قرار گرفته، عکس موضوع و مخالف با هدف قرار میگیرد، مقتضایش این بود که از آن نهی گردد. و نیز اظهار چنین امر دیوانگی و بیشرمی است، و اتباع امثال چنین انگیزها، نفس را وا میدارد تا رنگهای تاریک در آن مجسم گردند.
حکمت در تحریم عمل جنسی با زن حایض:
آیینها، در آنچه با زن حایض انجام داده میشود باهم مختلف میباشند، بعضی مانند یهود، متعمق میباشند که از مواکله و مضاجعت آن منع میکنند، و بعضی مانند مجوس، بیتفاوت هستند که عمل جنسی و غیره را با او مجاز میدانند، و با آمدن حیض باکی ندارند، هریکی از اینها در افراط و تفریط میباشند، آیین اسلامی راه میانهای را ملاحظه نمود، و آن حضرت (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «اصنعوا بهن کل شیء إلا النکاح» که «هر کاری با زن حایض بکنید به جز عمل جنسی»، و این به خاطر چند معنی است:
از آنجمله اینکه: عمل جنسی با حایض بویژه بوقت جوش حیض به اتفاق پزشکان مضر میباشد. از آنجمله اینکه: آمیزش و آلودگی با نجاست عادت فاسدی است که طبع سالم از آن نفرت دارد، و مردم به شیاطین نزدیک میشوند، انجام استنجا نیاز است، زیرا هدف از آن ازاله نجاست است، و در انجام عمل جنسی با حایض آلودهشدن در نجاست است، و همین است منظور قول خداوند که میفرماید: (قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ )([2]) «بگو: آن نجاستی است، پس کناره بگیرید از زنان در هنگام حیض».
روایات در دواعی پایینتر از جماع، مختلف میباشند، گفته شده که: از شعار خونی باید اجتناب کرده و گفته شده: از ما تحت الإزار باید پرهیز نمود، در هردو صورت این سد دواعی است، و به کسی که نافرمان شده در حیض به عمل جنسی مرتکب گردد، دستور داده شد تا یک دینار یا نصف دیناری صدقه بدهد، اما این دستور اجماعی نیست و راز کفاره را ما مکرراً ذکر کرده ایم.