دل باخته محبوب

دل باخته محبوب

نیست از روم عرب پیوند ما نیست پای بند نسب پیوند ما


دل به محبوب هجازی بسته ایم زین سبب به یکدیگر دل بسه ایم

روزی شـیـطان عرض کـرد که، الهی! بندگان تـو، تـو را دوسـت
می دارند و نافـرمانی تو می کنند و مــرا دشمن دارند و اطاعتم
می نمایند.
خطاب رسید که ای ابلیس! به واسطه همان دوستی که با من دارند
و دشمنی که با تو دارند، از نافرمانی های آنها درخواهم گذشت.


عبدالرشید زمانی متولد 1373/03/01 دانشجویه رشته مهندس پزشکی


ای مسلمان بیدار آگاه باش

که دشمن تیشه بر داشته و بر ریشه میزند


کلمات کلیدی

تصاویر دیدنی

تصاویر

توکل‌ و اعتماد به‌ خدا در امور زندگی

برای جلوگیری از آب به آب شدن چه کنیم

علل ریزش مو

ریزش مو

درمان ریزش مو

استرس و راه های درمان آن

رازهای سرکه سیب

همه بلاهایی که سرخ‌کردنی‌ ها بر سرتان می آورند

نکات علمی جالب

مطالب علمی جالب

نکته های جالب 1

وضو و معالجه بیماری ها

نکات علمی درباره زعفران

خواب بیش از ۸ ساعت احتمال سکته مغزی افزایش می دهد

ویژگی های یک عشق واقعی چیست؟

ساخت دقیق‌ترین ساعت جهان با دقت ۱۶ میلیارد ساله!

مورچه‌ ها در لانه خود توالت عمومی دارند!

عرضه گوشی مخصوص مسلمانان در بازار روسیه

سه آیه که جهان را تغییر داد: بی‌مانندی کوچک‌ترین سورۀ قرآن

جملات خطرناک و ممنوعه در زندگی خانوادگی

هنر شادی کردن و شاد بود

هفت راه ساده برای ایجاد خاطراتی ماندگار در کنار همسرتان

دعوای زن و شوهری را چگونه کنترل و مدیریت کنیم؟

جایگاه و اهمیت اندر و نصیحت و آداب آن

واقعیت امت اسلامی و نیاز به فقه اولویت ها جهت رفع مشکلات

اهداف و اسرار ازدواج … چرا ازدواج بکنیم ؟

نوجوانان باید بدانند که …

در مورد رابطه جنسی

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۶ بهمن ۹۲، ۲۰:۱۶ - امیر سرافراز
    خوب بود
نویسندگان

راه های نفوذ شیطان

جمعه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۲، ۰۴:۴۳ ب.ظ

راه های نفوذ شیطان بر صالحان


الحمدلله رب العالمین والعاقبه للمتقین  وصلى الله على سیدنا محمّد وعلى آله وصحبه ومن اهتدى بهدیه الى یوم الدین


از جمله مصیبتهایی که امت اسلامی درعصرحاضر به‌آن مبتلا  شده است گرایش فکری بعضی از فرزندان این امت می باشد، کسانی که به اصطلاح پرچمهای روشنگری  وروشنفکری را بر دوش داشته وحمل می کنند، وبعضی از آنان این نوع گرایش فکری را به دین نسبت می‌دهند، وتمامی سعی وتلاش آنان بر این است که میان دین اسلام وشرایط واحوال وقوانین مختلف ناشی از تراوشهای فکری فرهنگ معاصر وجدید اروپایی درمیدان اندیشه وفلسفه وهمچنین در میدان  علوم وتجربه هماهنگی وسازگاری ایجاد کنند. وشاخص اصلی ومهم در مسیر این تلاش وکوشش، تغییر وتحول روشنگریهای عقلی اسلامی  بر حسب ظن وگمان  وفهم و برداشت آنان است. ودراین راستا به معانی ومفاهیم زیادی در رابطه با اسلام، آنچه را که درکتاب الله (قرآن) وسنت رسول اکرمص ثابت شده است، استناد کرده اند وبدین ترتیب آن را بصورتی نادرست وناشایست تأویل کرده ویکسری معانی عقلانی به آن اضافه کرده اند  تا فرهنگ جدید اروپایی آن را هضم و قبول کند وبا آن هماهنگ وسازگار باشد. وبا وجود اشتباه اساسی در این روش، یعنی انحراف شرعی وخارج شدن از راه وروش اهل سنت وجماعت در ارتباط با قرآن وسنت صحیح رسول اکرمص جز این نیست که می‌گوییم: درحقیقت بکارگیری این روش جدید، به اسلام واظهارات ودلایل قاطع وبلند آن ضربه زده است وبا توجه به روش وگرایش فکری جدید آنطور که آنان می‌پنداشتند، هیچگونه فائده وسودی حاصل نشد جز اینکه موجب جدایی میان درک وفهم اسلامی وادراکات آگاهی‌های صحیح دین اسلام شده است. درصورتیکه درک وفهم اروپایی به اندازه ای جزئی ازموضوعات وحی الهی ومسیر اسلام نزدیک شده است. بحث در موردشیطان در قرآن کریم یکی از موارد اجرایی دراین روش تفسیری منحرف می باشد، تا حدی که بعضی از این به اصطلاح روشنفکران، غیرمستقیم وجود شیطان را براحتی انکار کردوآن رابه عنوان نمادی از نیروهای شردرونی وبعضی دیگر آن را به وسوسه‌های نفس تعبیر وتوصیف کرده اند، وسایر افکار جدید وتاویلات عجیب  وشگفتی که هیچگونه ارتباطی با بحث مورد نظر، (بحث شیطان) وآگاهیهای موجود در کتاب الله (قرآن ) واصول وبدیهیات دینی ندارند. یکی از نتایج وپیامدهایی که این نوع تفسیر منحرف در این رابطه با موضوع شیطان بدنبال داشته است، اهمیت وتوجه بعضی از مسلمانان را نسبت به مساله شیطان کم کرده است، ومعنای بعضی از آیات زیبای قرآن مانند فرموده خداوند تبارک وتعالی:


ژ ?  ?  ?    ?  ?   ??  ژ فاطر: ?



]  بیگمان شیطان دشمن شماست، پس شما هم او را دشمن بدانید(واز مکر وکید او یک لحظه غافل نشوید و از وسوسه های او پیروی نکنید) [را درهم و برهم، ناخوش ونامعلوم بدون معنی گردانیده است، واز همه مهمترآن را بعنوان موجودی عینی؛ عملی و واقعی که همیشه سر راه انسان مسلم قرار داردوباعث بوجود آمدن خطرات، اعمال نادرست وکارهای حرام می شود ویا مسلمان را به انجام دادن آنها تحریک وتشویق می کند، رد کرده وقبول ندارد. درحالیکه اگر انسان مسلمان احساس کندکه واقعاً موجودی به نام شیطان وجود دارد، همیشه ودر هر حال به عنوان محرک وانگیزه، برای مقابله وایستادگی دربرابر فتنه ها وسوسه ها، امیال وشهوات وراههای باطل ونادرست، معنی ومفهوم کشمکش وزد وخورد با او را درخود، ایجاد خواهد کرد. اما زمانیکه این احساس در درون انسان مسلمان نباشد، مفهوم کشمکش وزد وخورد ومقابله با شیطان در درون او از بین رفته وپایداری ومقاومت او در برابرفکر ونیرنگهای شیطانی یا ازبین می رود ویا ضعیف می شود.


این کتاب علاوه بر اینکه راهی آسان، مقبول، مختصر، برای تصحیح واصلاح روش منحرف بوجودآمده از طرف بعضی از روشنفکران اسلامی است، رسالت اصلی خود را نیز نویسنده آن رحمه الله علیه وخداوند به او پاداش وخیر عنایت فرماید که همان تنبیه وآگاهی مسلمانان از راههای نفوذ شیطان به درون انسانها، وهمچنین تنوع گونه های مختلف این راهها با توجه به طبیعت ذاتی هر شخصی، مقدار قوت وضعف ایمان، مقدار علم وآگاهی او اخلاص وصداقت در عبادت وحالتها ووضعیتهای دیگر می‌باشد، دنبال کرده است در حقیقت مولف این کتاب-رحمه الله تعالی- در ارتباط با کشف این راهها واسرار ورموز آنها وطرح بعضی از راههای علاج، چاره جویی ومقابله در برابرنفوذ شیطان با زبانی آسان، راحت، قابل فهم، موفق بوده است، به این امید که برای همگی نفع داشته ونفسهای مومنان را پاک گرداند.


«والله الهادی والموفق وهوحسبنا ونعم الوکیل»


         جمال سلطان


 


حقیقت شیطان


حقیقت وماهیت شیطان یک مساله اساسی ومهم در ارتباط با عقیده فرد مسلمان می باشد…. که شیطان چیست؟!


آیا شیطان موجودی حقیقی است؟آیا معنوی؟ یا همانطور که بعضی ها گمان می کنند شیطان همان افکار بد و وسوسه های درونی است؟! یا شیطان همان میکروبها هستندآنگونه که بعضی ها معتقدند؟! یا به عبارت دیگر شیطان نمادی از شر وبدی است، که به اسم شیطان ازآن صحبت می کنیم ؟!وعقیده اهل سنت وجماعت در این رابطه چیست؟ بنابرعقیده ما (عقیده اهل سنت وجماعت) شیطان از طائفه جنّی ها است همانطور که خداوند تبارک وتعالی می فرماید:


ژ ?  ?  ں    ں   ?   ?  ?    ?     ?        ?  ہ  ہ  ہ  ہ     ھھ   ژ الکهف: ?0](ای پیغمبر آغاز آفرینش مردم را بر ایشان بیان کن)آنگاه را که ما به فرشتگان گفتیم:برای آدم سجده کنید(بخاطر اکرام واحترام، نه عبادت وپرستش)همگی سجده بردند به جز ابلیس که از جنیان بود واز فرمان پروردگارش سرپیچی کرد…. [


وما به وجود جن ایمان داریم، ومی دانیم که شیطان، از طائفه جنی ها است، واو همراه تمام انسانها است، و با هر انسانی، شیطانی قرین است، ودلیل این گفته، فرموده رسول اکرم صاست که در حدیثی که مسلم از بن مسعود روایت می کند به آن اشاره کرده ومی فرماید:


«ما منکم من احد الا وقد وکل قرینه من الجن وقرینه من الملائکه …. »قالوا: وایاک یا رسول الله؟ قال: «وایای، ولکن الله اعاننی علیه، فلا یامرنی الا بحقّ»1


(هیچکدام از شما نیست مگراینکه همراهی از جنی ها وهمراهی از ملائکه با او قرین شده است…. وگفتند:شما هم یارسول الله؟


رسول اللهص فرمودند:حتی من هم، ولی خداوند من را بر اوغالب کرده است، وفقط به حق امر می‌کند. (نمی تواند مرا به کارهای نادرست امر کند).


لذا همراه هر انسانی همدم، همنشینی از جن است حتی همراه رسول اللهص، با این تفاوت که خداوند رسول اللهص را بر او غالب ومسلط گردانیده است واو را جز به حق ودرست امر نمی کند.


خداوند می فرماید:


ژ ?  ?   ?  ?  ?  ?  ?  ?  ڈ   ڈ  ژ  ژ  ڑ  ڑ  ک  ک  ک   ک  گ  گ  گ  گ   ?  ?  ?  ?   ژ الناس: 1 -  ?] بگو: پناه می برم به پروردگار مردمان –1-به مالک وحاکم(واقعی)مردمان-2- به معبود(به حق)مردمان –3-از شر ووسوسه گری که واپس می رود(اگر برای چیره شدن بر او، از خداکمک بخواهی وخویشتن را در پناهش داری –4- وسوسه گری است که در سینه های مردمان به وسوسه می پردازد(و ایشان را به سوی زشتی وگناه وترک خوبیها وواجبات می خواند)-6-(در سینه های مردمانی)از جنیها وانسانها[


با توجه به آیات فوق، وسوسه یا از جانب انسانهای بدکار است ویا از جانب جنی ها است، پس شیطان جنی هم باعث وسوسه انسان می شود. شیطان صاحب فرزند بوده وپی در پی افزایش پیدا می کند.


ژ ھ  ھ  ے  ژ الکهف:  ?0] آیا او وفرزندانش را، به جای من سرپرست ومددکار خود می گیرید؟![


فرزندان شیطان وکسانی که از او تبعیت می کند، همواره در تلاش هستند تا نسل بشری را در این دنیا گمراه ومنحرف سازند.


روشهای به کار گیری شیطان در گمراه کردن انسان


معمولا شیطان یا از لحاظ اعتقادی ویا از لحاظ عملکردانسانی، راههای زیادی را برای نفوذ کردن در انسان اتخاذ می کند. ابن قیم الجوزی-رحمه الله تعالی-در ارتباط با قضیه نفوذ کردن شیطان از لحاظ اعتقادی شش مرحله را ذکر کرده است، که عبارتند از:


^مرحله اول: به شیطان سعی می کندکه انسان را وادار به کفر یا شرک کند، دراین حالت اگر شخص مورد نظر مسلمان باشد، کار او را به مرحله می کشاند.


^مرحله دوم : مرحله بدعت است، که شخص مورد نظر بدعت ایجاد می کندیعنی آنچه را خداوندبه آن دستور نداده یا رسول اللهص به آن امر نکرده است، وارد دین کرده وبه آن عمل می کند، در این حالت  اگر شخص مورد نظر از زمره اهل سنت وجماعت باشد وارد مرحله سوم خواهد شد.


^مرحله سوم: مرحله ارتکاب گناهان کبیره است، واگر خداوند-تبارک وتعالی- انسان را از مرتکب شدن به این اعمال زشت محفوظ دارد، شیطان در این مرحله بازناامید نیست از اینکه انسان را فریب دهد.


^مرحله چهارم: مرحله گناه صغیره ومرتکب شدن به آنها است اگر انسان در این مرحله از ارتکاب به آنها محفوظ شود، مجددا شیطان او را به کارهای شیطانی دیگر، مشغول می دارد.


^مرحله پنجم: شیطان، انسان را به انجام اعمال مباح مشغول می دارد، بدین ترتیب که انسان خود را مشغول وسرگرم می کندووقت خود را صرف کارهای مباح می‌کند، وبه امور مهمتری که به آن دستور داده شده، نمی پردازد.


^مرحله ششم: دراین مرحله شیطان، انسان را به کاری مشغول می دارد و او را از انجام عملی که نسبت به آن کار افضل تر وبرتر است، باز می دارد، مثلاً به جای فرض به انجام سنت می پردازد، ویا آنقدر خود را به انجام عمل سنت مشغول وسرگرم می کند که فرض را ترک می‌نماید!!


پس شیطان نسبت به انجام افکار بد خود حریص وجدی است اما در عمل کردن به برنامه های خود، قدم به قدم انسان را وادار به انجام آن می کند، همانطور که خداوند-سبحانه وتعالی-می فرماید:


ژ ?  ?   ?  ??  ?  ?  ?       ?  ?  ?  ?  ??  ?   ?  ?  ?  ?   ژ الأنعام: 1?2] (این خداست که برای شما) از چهارپایان(یعنی :شتر، گاو وگوسفند وبز)حیواناتی(را آفریده است که بزرگ و) باربرند، وحیواناتی(راآفریده است)که کوچکند (واز پشم وموی آنها فرشها وگستردنیها تهیه می کنید، اینها روزی خداوند برای شمایند) از آنچه خدا نصیب شما کرده است(وبرای شما حلال نموده است) بخورید و از راههای شیطان پیروی نکنید، بیگمان شیطان دشمن آشکار شماست[


شیطان در مراحل اولیه نفوذ، هر دفعه از انسان چیزی یا کاری می خواهد وبه همین ترتیب کار خود را ادامه می‌دهدتابه هدفش می رسد، ودر هر کسی با توجه به موقعیت وتناسب حال وشخص مورد نظر، نفوذ می کند مثلاً بر انسان زاهد از راه زهد نفوذ می کند، وبریک عالم از راه علم و وبر یک جاهل از طریق جهل ونادانی وارد می شود!


 


راه های نفوذ شیطان در انسان


بحقیقت راههای نفوذ شیطان زیاد هستند که خلاصه کردن آنها مشکل است، وما  تعدادی از این راهها را بیان می‌کنیم:


Eاولاً: یکی از راههای نفوذ شیطان، ایجادفتنه وآشوب در بین مسلمانان وهمچنین سوء ظن دربین آنان است:


رسول اللهص در حدیثی که مسلم آن را روایت کرده است، می فرماید:


«ان ابلیس قدیئس ان یعبده الصالحون…ولکن یسعی بینهم فی التحریش…. »[1]


(بحقیقت شیطان از اینکه بندگان صالح خداوند او را عبادت کنند، ناامیدشده است ولی همیشه در تلاش است تا در بین آنان فتنه وآشوب وجنگ وجدل ایجاد کند»


یعنی سعی می کند که در بین آنان دشمنی، کینه، فتنه وآشوب ایجاد کندو بدین ترتیب با همدیگر مشغول شوند، ودر روایتی دیگر آمده است که رسول اللهص فرموده اند: «انه قدیئس الشیطان ان یعبدوه الصالحون فی جزیره العرب »


(درحقیقت شیطان از اینکه بندگان صالح خداوند در جزیره العرب(شبه جزیره عربستان) او را عبادت کنند، نا امید شده است.


سوء ظن معمولا از وسوسه های  شیطان است، ودر حدیثی که ام المومنین صفیه دختر حییل روایت کرده است، می گوید: «کان الرسولص معتکفا - ای فی المسجد- فاتیته ازوره لیلا وحدثته، ثم قمت لأنقلب، ای لأرجع الی بیتی فقام معی لیقلبنی -ای یوافقنی - فمر رجلان من الانصار-رضی الله عنهما. فلما رایا النبیص اسرعا فقالص : وعلی رسلکما انها صفیه بنت حیی» فقالا:سبحان الله یا رسول الله… فقال رسول الله ص: ان الشیطان یجری من ابن آدم مجری الدم، وانی خفت ان یقذف فی قلوبکما شرا، اوقال شیئا. 1حدیث متفق علیه


رسول اللهص در مسجد اعتکاف کرده بود، من هم شبانه برای دیدن او رفتم وبا او در رابطه با آنچه که لازم بود صحبت کردم، سپس خواستم  که به خانه برگردم، رسول اللهصنیز همراه من آمد، دو مرد از انصار از کنار ما گذشتند، زمانیکه رسول اللهصرا دیدند، با عجله تر رفتند. رسول اللهصفرمود:صبرکنید عجله نکنید، همانا این زنی که با من است، ام المومنین-صفیه دختر حیی است. »


آن دو مرد گفتند:پاک ومنزه است الله ای  رسول خدا-سبحان اللهصیا رسول الله (یعنی پناه می بریم به خدای پاک ومنزه از اینکه در مورد شما فکربد بکنیم)سپس رسول اللهص فرمودند: «همانا شیطان مانند خون در بدن انسان جاری است (یعنی هر لحظه مانند خون که در بدن جاری است وسوسه های شیطانی نیز در فکر وخاطر انسان نفوذ می کند) ترسیدم که مبادا فکر بدی یا چیزی رادر دل شما بیاندازد. هرگاه مردی با زنی در شب رفت وآمد کند، می‌تواند زمینه شک وتردید، وسوء ظن برای دیگران  فراهم کند به همین دلیل رسول اللهص خواست که این زمینه را از بین ببرد لذا می فرماید:«علی رسلکما، انها صفیه» عجله نکنید، همانا این زنی که همراه من است، صفیه است»… با توجه به این مساله می توان  نتیجه گرفت که:


برهرکسی واجب است که هر گاه در مجال اتهام وسوء ظن قرار گرفت، حقیقت موضوع را برای کسی که تو را در آن موقعیت می بیند، توضیح دهی تا واقعیت رابشنودوجای هیچ گونه شک و تردید وسوء ظنی باقی نماند. پس ایجاد سوء ظن در مورد دیگران یکی از راههای  نفوذ شیطان است واگر دراین رابطه توانایی مقابله با وسوسه های شیطان را نداشته باشی کاری می کند که همیشه جنبه منفی قضیه ای را که می بینی یا می شنوی، در نظر بگیری. همچنین کار دیگر شیطان این است که در بین مردم، فتنه وآشوب ایجاد می کند، با توجه به حدیثی که مسعود بن صردt از رسول اللهص روایت کرده است، سلیمان می گوید:همراه پیامبرص نشسته بودم دومرد به هم ناسزا می گفتند، چهره یکی از آن دونفر در اثر شدت ناراحتی وعصبانیت سرخ شده بود، نبی اکرمص فرمود:«انی لأعلم کلمه لوقالها ذهب عنه مایجد لوقال:اعوذبالله من الشیطان الرجیم، ذهب عنه مایجد»1


بحقیقت کلمه یا جمله ای را می دانیم که اگر آن جمله را بگوید وضعیت او تغییر پیدا می کند. اگر بگوید:اعوذبالله من الشیطان الرجیم، (پناه می برم به خدا، از شرشیطان رانده شده)وضعیت او تغییر پیدا می کند»


 


E ثانیاً:یکی دیگر از راههای نفوذ شیطان آرایش وزیبا جلوه دادن بدعت برای انسان است:


شیطان همواره در تلاش است  تا بدعت را برای انسان زیبا وخوب جلوه دهد، مثلاً به او می گوید: مردم در این برهه از زمان، دین را ترک کرده اند، وواقعاً دعوت وبرگرداندن آنان به دین مشکل است . پس امیدوارم با اضافه کردن به بعضی از عبادتهایی که ما انجام می دهیم. مردم به سوی دین ودینداری برگردند، یا به روش دیگری به عبادتی که از طریق سنت رسول اکرمص ثابت شده است، اضافه می‌کنندمثلاُ شیطان بدین طریق عمل کرده ومی گوید: زیاد کردن برکارهای خیر، خوب است، پس به مقدار وحد وحدود آن اضافه کن، وآن را به شکل عبادت جلوه می‌دهد، و در نتجه آنرا به عنوان عبادت جدیدی معرفی می کند.


یا بعضی ها  می گویند:«مردم از دین، دور شده اند، شاید ما با آوردن وساختن بعضی احادیث آنان را بترسانیم وبه دین برگردانیم. . »


لذا احادیثی را اختراع می کنند و آن را به پیامبرص نسبت می دهند ومی گویند:مادروغ می گوییم ولی به رسول اللهص دروغ نسبت نمی دهیم بلکه به خاطر او دروغ می‌گوییم!! حدیثی را وضع می کنند، اختراع می کنند تا بوسیله آن مردم را از آتش جهنم بترسانند!! از یک طرف آتش جهنم را بطور غریب وترسناکی برای مردم جلوه سازی کرده واز طرف دیگر بهشت را عجیب وغریب فرض می‌کنند!در حالیکه ما می دانیم که عبادات توقیفی هستند، یعنی همانطوریکه از طرف رسولص آمده اند یا آنگونه که از جانب خداوند سبحانه وتعالی به سوی رسول اللهص آمده اند، قبول کرده ومی پذیریم، لذا ما نمی توانیم از آنها کم ویا زیاد کنیم، وآنطور که دوست داریم آنها را تغییر دهیم، در غیر اینصورت اگر تغییر وتحولی، در آنها صورت بگیرد، بدعت و از کارهای شیطان است!


 


E ثالثا: رسیدگی کامل به یک چیز وعدم رسیدگی وکوتاهی در موارد دیگر قضایا:


1-ارتباط با فرد:


فردی مثلا مرتکب گناهان ونافرمانیهای زیادی می‌شود و در عین حال نماز می خواند و معترف است به اینکه نماز ستون دین است، واولین عمل از اعمال انسان  که در روز قیامت از آن سوال می شود، نماز است لذا معتقد است که مرتکب شدن به بعضی گناهان لطمه ای به او وارد نمی‌سازد!! در این حالت نماز را طوری برای خود تعریف می‌کند که بزرگترین عبادت است  تا بدین ترتیب کوتاهی خود را درمورد سایر عبادات دیگر توجیه کند وبا این کار می خواهد نمازرا وسیله ای برای پوشاندن ودر حقیقت مخفی کردن کوتاهی ها وارتکاب معاصی وگناهان خود قراردهد. درست است که نماز، اساس دین است، ولی کل دین نیست، با این روش وطرزفکر، شیطان پرده برکوتاهی وسستی های او می کشد، در بعضی موارد، شیطان به این طریق در شخص نفوذ پیدا می کندکه آن شخص می گوید: (الدین المعامله)… دین یعنی ارتباط وبرخورد درست با مردم ومهمترین چیز آن است که با مردم خوب باشی، رفتار درست داشته باشی، به آنان دروغ نگویی، وآنان را فریب ندهی، اگر چه نماز هم نخوانی؛زیرا رسول اکرمص می‌فرماید:«الدین المعامله»


(دین یعنی ارتباط وبرخورد درست با مردم)


ویا شخص دیگری می گوید :مهمترین چیز، نیت پاک است!من هیچ وقت، حسد، کینه ودشمنی نسبت به مردم در دل ندارم در حالیکه هیچگونه عمل صالحی هم انجام نمی‌دهد، فقط به این مورد که همان نیت پاک است، اکتفاء می کند!از موارد دیگری که بعضی از مردم به آن معتقدند، این است که تدریس وخواندن قرآن به زیبایی ودرست ادا کردن حروف ومخارج آن را بر هر کار دیگری ترجیح می دهند…. بسیاری از کارهای مهم دیگر را ترک کرده وانجام نمی دهند:زیرااو این اعتقاد را در ذهن خود جای داده است که خواندن صحیح قرآن به روش مذکور از هر کارومسئله ای مهمتر است، وبدون شک، صحیح قرائت کردن قرآن تنها قضیه مهم وموجود در اسلام نیست واینکه به آن هیچ گونه اهمیتی هم ندهیم، اشتباه است، ولی از مسائل مهم این است که صحیح خواندن قرآن همراه با لحن وتجوید را در مقابل سایر اعمال  مهم دیگر در اسلام قرار داد. وآن را وسیله ای برای کوتاهی  وچشم پوشی از مهمات دیگر دین قرار ندهیم.


 


2-ارتباط با اجتماع


درمساله رسیدگی واکتفا کردن به یک قضیه وکوتاهی یا انجام ندادن سایر موارد مهم دیگر قضیه را به شکلی در سطح اجتماع نیز می توان مشاهده کرد. به عنوان مثال یک نوع گرایش فکری وجریان حرکتی که در سطح جامعه وجود دارد، معتقد است که مهمترین چیزی که بایدبدانیم، وقایع واتفاقات در بین مسلمانان ودشمنان آنان است یا به عبارت دیگر، مهمترین چیز مسائل سیاسی است، زیرا ما الآن درعصری سیاسی زندگی می‌کنیم، و زمان، زمان دراویش وتکیه خانه و…نیست . وکسانی که معتقد به این نوع گرایش فکری وجریان حرکتی هستند، در رابطه با کمونیسم، لائیک، فراماسونری(اصول برادری فراموسونها)، وبهائی، قادیانی …. آگاهیهای زیادی دارند، اما اگر در مورد اسلام از آنان سوال بکنی، هیچگونه اطلاع وآگاهی ندارند؟!


عکس گرایش فکری بالا، گروهی هستندکه قضیه  عبادات را نسبت به مسائل دیگر برتری داده وفقط به آن می‌پردازندومعتقدندکه مهمترین چیز ارتباط تو با الله است. و از مهمترین آنها، نماز بوده واینکه تو، زاهد، پارسا، متقی، باشی وتمامی مسائل دیگر را به عبارتی قربانی وفدای مسائل عبادی بکنی.


وجماعتی دیگر که الآن در دنیای اسلام وجود دارند، معتقدندکه مهمترین چیز، اتحاد وهمبستگی است، خداوند تبارک وتعالی می فرماید:


ژ ?  ?  ?  ?  ?  ??   ژ آل عمران: 103


] وهمگی به ریسمان(ناگسستنی قرآن)خدا چنگ زنید[


واین موضوع را از مهمترین مسائل حتی از مسائل عقیدتی هم مهمتر می دانند!حتی با کسانی که عقایدشان با عقاید مامتفاوت است، صحبت کرده وارتباط برقرار می‌کنند…مدعی این هستند که مهمترین کار این است  که هرگاه دشمنان ما برما یورش آوردند، با هم متحد ویک دست باشیم. درحالیکه اعتقاد صحیح آن است که دردفاع از اعتقاد ودین با هم متحد ویک دست باشیم نه اینکه علاوه براختلاف وعقائد با هم، در ایجاد بی نظمی وآشفتگی متّحد باشیم.


بنابراین باید حد توازن وبرابری را دررابطه با این مسائل وقضایا ایجاد در نظر بگیریم زیرا همانطور که گفتیم یکی از راههای نفوذ شیطان در انسان  رسیدگی وپرداختن به یک طرف قضیه وکوتاهی در انجام جنبه های دیگر قضایا می باشد؟!


 


 


Eرابعاً:تاخیر، دست به دست کردن، امروز وفرداکردن، به عقب انداختن:


از راههای دیگر نفوذشیطان، دست به دست کردن وبه عقب انداختن، بلندپروازی، وآنچه را که بعضی از مردم به اسم «العائق الکبیر»مانع بزرگ یا سدراه بزرگ، می نامند، است.


بعضی از مردم هر نوع از مسئله ای را که برای آنان پیش می آیدبه عنوان سد ومانع، قلمداد می کنندمثلاً می‌گوید: هرگاه از تحصیل فارغ شدم -ان شاء الله-توبه می‌کنم!! واین همان مانع وسدّ تحصیل است. یعنی تحصیل را به عنوان سدّ ومانعی در مقابل توبه کردن قرار داده است:از تحصیل فارغ شودیا می گوید: هرگاه وظیفه خود را کامل نمودم، توبه خواهم نمود، درحالیکه وظیفه خود را تکمیل می کند ولی توبه هم نمی کند. به همین ترتیب ادامه می‌دهدیا می گوید: هرگاه به حج رفتنم وبرگشتم، یا اگر ازدواج کردم ویا اگر… ویا اگر…همیشه در مقابل خود مانع وسدّ ایجاد می کند، دست به دست می کند، به تاخیر می‌اندازد، وهمراه با آرزوهای دست نیافتنی یا بلند پروازی زندگی می کند، همینطور به زندگی خود ادامه می دهد تا می میرد وزندگی واقعی وحقیقی  خود را شروع نمی‌کند. هدف نهایی که شیطان از تو می خواهدآن است که تو را از عمل بازداردویا آن را به تاخیر بیندازی، دست به دست بکنی، واین یکی از راههای بسیارخطرناک، برای نفوذ شیطان درانسانهای صالح است.


شیطان تو را وسوسه می کند وبه تو می گوید:…. . تو تا حالا توانایی این را نداشته ای که مردم را تعلیم دهی یا آنان را به راه راست دعوت کنی…. صبر کن تا خود یادبگیری وما خود مأموریم که تبلیغ کنیم ومردم را به دین خدا دعوت دهیم، هرگاه چیزی یادگرفتی آن را به مردم یاد بده اگر چه یک آیه از آیات قرآن باشد. یعنی همین طور تو را دست به دست می کند تا کار مورد نظر را به تاخیر بیندازد.


ابن الجوزی در کتاب خود بنام(تلبیس ابلیس)می گوید:


بسیاری از افراد هستند که خیلی جدی وقاطع می خواهند کاری را انجام دهند، ولی شیطان او را دست به دست کرده وکار او را به تأخیر می اندازد. او را وادار می کند که بگوید:سوف، یعنی انجام خواهم داد یا خواهم رفت، یا خواهم…. وافراد زیادی هستند که سعی می کنند کار خوب انجام دهند ولی شیطان او را ازآن کار باز می دارد یا او را به تاخیرکردن درآن کار وادار می کند، وگاهی فقیه یا متعلم با طلبه تصمیم می گیرد که درس خوانده شد را تکرار کند، مثلاً ولی به او می گوید: مدتی استراحت کن بعداً مطالعه کن. مثلاً، شیطان عادتاً تنبلی را دوست دارد، و دوست دارد که انجام دادن کار را به تاخیر بیندازد، وچه بسا شیطان برعابدی که درشب نماز می‌خواندنفوذ کرده و او را وسوسه می کند وبه او می‌گوید: شب دراز است تا صبح وقت داری واو را به همین ترتیب وسوسه می کند و نمی گذارد که نمازش را بخواند!!


 


Eخامساً: از راههای دیگر نفوذ شیطان، ایجاد احساس کمال وکامل بودن دروغی وجعلی وکاذب در انسان است :


مثلاً شیطان این احساس را در درون انسان ایجاد می کند که او کامل است وهیچ عیب ونقصی در اونیست. به او می‌گوید: تواز هرکس دیگری غیر از خود بهتر و برتر هستی، تونماز می خوانید درحالیکه بسیاری از افراد هستند که نماز نمی خوانند، توروزه می گیری درحالی که خیلی از افراد هستند که روزه نمی گیرند، تورا وادار می کند وتو را در موقعیتی قرار می دهدکه خود را با کسانی که نسبت به تو در انجام دادن اعمال صالح مثل نماز، روزه و… کوتاهی می کنند، مقایسه کنی. وایجاد این نوع احساس وطرز فکر از طرف شیطان فقط بخاطر این است که تو را از انجام عمل صالح بیشتر وبهتر باز دارد. ولی اگر در این رابطه به وسوسه های شیطان جواب ندهی، هیچوقت خود را بهتر وبرتر از دیگران نمی بینی بلکه مداوم سعی می کنی که اعمال صالح خود را بیشتر وبهتر جلو دهی.


مثلاً شیطان می گوید: عمل تو در روز قیامت برای توشفاعت خواهد کرد. سپس فرد را به انجام اعمال مباح مشغول وسرگرم می کند و از انجام اعمال صالح باز می‌دارد. می گوید:کمی استراحت کن- زیاد خودت را خسته نکن. توالآن مشغول هستی، می دانی که از دیگران بهتر هستی …. وبه همین ترتیب کاری می کند که در ارتباط با انجام عمال صالح، سستی وتنبلی در او ایجاد کند و برای انجام آنها تلاش وکوشش نکند. ولی آنچه که مورد نظر ومطلوب ما است این که خود را با کسی مقایسه کنی که همیشه روزهای دوشنبه وپنجشنبه روزه می گیرد، درحالیکه تو این سنت را رعایت نمی کنی، به فلانی نگاه کن وخود را با او مقایسه کن که تمامی سنت ها را انجام می‌دهدوتوآنها را انجام نمی دهی. این نوع مقایسه کردن مطلوب ومورد نظر است.


Eسادساً: عدم تشخیص وارزیابی دقیق ودرست، نسبت به خود واستعدادهای درونی:


 شیطان برای نفوذ در نوع نگرش انسان به خود، دو روش یا طریقه را به مرحله اجرا درمی آورد:


1-نگرش غرور، خودپسندی، خودبینی وتکبّر:


بدین معنی: که شیطان، انسان را طوری وسوسه می کند که همیشه با دید، خودبینی وخودپسندی، به خود نگاه کند، لذا با این روش، انسان را دچارغرور وتکبّر می کند، به او می‌گوید:,تو این کار را انجام می دهی آن کار را انجام می‌دهی، به خودت نگاه کن، ببین که چه کارها کرده ای، در نتیجه این وسوسه ها، انسان تغییر پیدا کرده وتکبرمی‌کندواحساس غرور به او دست می دهد، دیگران را تحقیر و کوچک می شمارد، حق را انکار می کند واگر اشتباهی از طرف او رخ دهد، از اینکه توبه کند و از کار خود پشیمان شود، خودداری می کند، واینکه درمجلس درس کس دیگری بنشیند وعلم یاد بگیرد، خودداری می‌کند. دربعضی از جلسه  های تعلیم دیده ای. زمانیکه بعضی افراد، در هنگام قرائت قرآن کریم دچار اشتباه می‌شوند، باید تا زمانیکه اشتباهات خود را اصلاح می‌نمایند، دراین نوع جلسات حضور داشته باشند، درحالیکه بخاطر قرارگرفتن درچنین موقعیت سختی در مقابل مردم، چون دوست ندارند که جلوی مردم به اصطلاح شرمنده، وخجالت شوند و از آنان اعتراض بشنوند، از آمدن به این نوع جلسات و حلقه های درسی خودداری می‌کنند و درطول حیات، اشتباهات خود را اصلاح نمی‌نماید و اگر کمی فکر کند، می داند که همان کسی که امروز قرآن را درست وصحیح می خواند، زمانی مثل او ناتوان در قرائت قرآن بوده است، ولی با مرور زمان یاد گرفته است، واگر چنین صفتی ویا طرز فکری در این نوع افراد باشد، تمام زندگی خود را صرف یاد گرفتن می کند…


شاعر می گوید:


        


           فمهما تکن عند امرى من خلیقه       ***     وان خالها تخفى على الناس تعلم


انسان هرگونه اخلاق ورفتار بدی داشته باشد اگر فکرکند که می تواند آن را از مردم مخفی کند، در نهایت مردم آن را می دانند، به همین ترتیب بر هر انسانی واجب است که تلاش کندوخود را طوری یادبدهد، که عادات وصفات نادرست وناشایست را بجای اینکه از مردم مخفی بدارد، آنها رااصلاح کرده و از خود دور کند.


2-نگرش، تواضع، پستی وخود کم بینی، خود را کوچک شمردن:


در این روش، شیطان به تو می گوید: باید متواضع باشی، هر کسی که بخاطر خدا تواضع وفروتنی کند، خداوند، منزلت وشخصیت او را بالا می برد، تو برای انجام این کارها توانایی واستعداد کافی نداری ونمی توانی آنها را انجام دهی، پس خودت را دخالت نده، این کارها مخصوص افراد برجسته وشخصیتهای ممتاز وطراز اول است.


هدف این است که شیطان تو را از هدف اصلی رسالت خویش، دور کند، لذا از طریق تواضع وارد می شود و تو را وسوسه می کند، باعث می شود که توخود را تا حدی، کوچک وناتوان احساس کنی که نتوانی از استعدادها و توانائیهایی که داری، نهایت استفاده را بکنی، همگی ما در مقابل، توانایی ها واستعدادهای او، مسئول هستیم، باید ازآنها استفاده کند، واگر آنها را بکار نگیرد، و در روز قیامت در مقابل این نعمتهایی که به او داده شده، از او سوال وجواب می شوداین کار، نشانه تواضع نیست، بلکه نشان دهنده، فرار کردن از مسئولیتها وفرارکردن از واجبات است. ولی شیطان به او می گوید:


میدان را برای کسی که از تو بهتر است، ترک کن، یعنی فرصت را به کسی که از تو بهتر وبرتر است، بده دعوت به دین، عملی شریف ومبارک است، واین کار مردان برجسته وشخصیتهای ممتاز، و استثنایی وانگشت شمار است. وشیطان طوری او را وسوسه می کند ودر او ایجاد فکر می کند، که آن فکر ووسوسه فرد مورد نظر را در انجام ندادن این کار، مساعدت ویاری میکنند، در نتیجه، انسان در اداء رسالت خود دچار اشتباه وخطا میشود واین اشتباه وخطا که همان پنهان کردن استعدادهای ذاتی و تواناییهای درونی و همچنین دور شدن او از انجام رسالت انسانی خود که همان هدایت عموم مردم در حد توانایی خود اوست، باعث می شودکه این نوع اشتباه وخطا را در بین عموم مردم تعمیم وگسترش دهد، واین نهایت کار شیطان واز راههای نفوذ او در بین انسانهاست.


بعضی وقتها شیطان، انسان را وادار می کند، که خود را ضعیف بشمارد، خود کم بین باشد، از عقل ودرک وفهم خود استفاده نکند، واو را در موقعیتی قرار می دهد، که اصلاً فکر نکند، از خود سوال  کند. من کجا واین شیخ کجا؟ من کجا واین عالم کجا؟ عقل خود را کنار گذاشته و اصلا فکر نمی کند، مگر آنچه را که شیخ یا استاداو به او تزریق می کند، وهرآنچه را که استاد او یا شیخ به او می گویدبه مرحله اجرا درمی آورد وفکر می کند که حق آن است که شیخ او می گویدوهرآنچه غیر از او باشد، نادرست واشتباه است، واز همین جا، قضیه بزرگداشت مردان ویا تقدیس وپرستش آنان یا انسان پرستی بوجود می آید. راه درست آن است که ما به قانون الهی وسنت رسول اکرمص مراجعه کنیم وکسی که در مقابل تو قرارداردویا توآن را شیخ واستاد خود می دانی و هر آنچه را که او میگوید، اجرا می‌کنی ودرک وفهم خود را کاملا کنار گذاشته و از شیوه و روش وطریقه او پیروی می کنی، امکان دارد که اشتباه کند و حتماً هم دچار اشتباه می شود، لذا درست آن است که احکام بشری به نسبت احکام الهی (قرآن) وسخنان رسول اکرمص مقایسه شوند، هرآنچه را که موافق ومطابق با احکام الهی (قرآن) وسخنان گهربار رسول اکرمص یعنی احادیث صحیح آن بزرگوار است، قبول کرده و بپذیریم، وآنچه را که موافق  این دو نیست، دور بیندازیم.


Eسابعاً: یکی دیگر از راههای نفوذ شیطان، ایجاد شک وتردید، دودلی وبدگمانی است:


ایجاد شک وتردید وبدگمانی یکی از راههای خطرناکی است که شیطان بوسیله آن در انسان نفوذ پیدا کرده وبراو غلبه می کند…واین کار چگونه اتفاق می افتد؟


شیطان –مثلاً-درارتباط با صحت ودرستی روش تربیتی که فردی، صادق، پایبند به اطاعت از اوامر الله -جل جلاله- به دور از کارهای ناشایست، درآن مسیر حرکت می کند، در رابطه با صحت ودرستی روش مورد نظر او را به شک وتردیدمی اندازد، مخصوصاً زمانیکه این شخص در برابر تعداد زیادی افراد گناهکار، افرادی که پایبند به اطاعت از اوامر الله تعالی نمی باشند، قرار می گیرد، شیطان او را به اینطریق دچار وسوسه می کند که: هل کل هولا الناس فی النار وانت فی الجنه؟! آیا تمامی این مردم جهنمی هستند وفقط تو اهل بهشت هستی؟!


طریقه برخورد درست وفکر صحیح آن است که هیچگاه زیادی گروهی ویا کمی جماعتی را مقیاس سنجش وصحت ونادرستی قرار ندهی …. حق آن است که موافق کلام الله - جل جلاله- (قرآن) ومطابق کلام رسول الله ص باشد.


مقیاس ومیزان سنجش جماعت، اکثریت مردم نیست، ولی منظور از جماعت کسی یا کسانی هستندکه موافق با حق باشندومطابق با حق رفتار کنند، اگرچه تو تنها باشی …خداوند تبارک وتعالی به رسول خودص می‌فرماید: ژ ?  ?  ?  ?   ?  ?  ?   ژ یوسف: 103] بیشتر مردم (به سبب تصمیم بر کفر وپیروی از هوی وهوس، به تو)ایمان نمی آورند، هرچند که تلاش  کنی. [


یکی از تابعین بنام، نعیم پسر حمار می گوید:همانا جماعت آن کسی است که موافق با اطاعت خداوند باشد و هرگاه جماعت فاسد شد، بر تو واجب است که از آنچه که جماعت قبل از فاسد شدن از آن اطاعت می‌کرد، اطاعت کنی، اگر چه تنها باشی دراین حالت تو، جماعت هستی….


یکی از راههای نفوذ شیطان در رابطه با شک وتردید، در زمینه نیت درونی شخص است؛یعنی شخص را وسوسه می‌کند که در صداقت  نیّت درونی خود نسبت به انجام کاری یا عملی شک وتردید و دودلی کند، به انسان می‌گوید:توریا کار هستی، بخاطر ریا این عمل را انجام می‌دهی، تومنافق هستی؛ این کار را بخاطر مردم انجام می دهی نه بخاطر خداوند تبارک وتعالی- تمامی این شک وتردیدها، بخاطر این است که فرد، عمل مورد نظر را ترک کند وآن را انجام ندهد. از مثالهای دیگری که در این رابطه می توان به آن اشاره کرد. شخصی است که می‌خواهد صدقه بدهد، ودیگری او را درحین انجام آن کار می‌بیند، با خود می گوید: هرگاه من را ببینید، فکر می کندکه من ریا کار هستم و بخاطراو این کار را می کنم؛ بهترآن است که این صدقه را ندهم!! در حالیکه ما موظفیم در ارتباط با قضیه نیت به درون خودمان مراجعه کنیم، که آیا این کار را به خاطر رضایت الله انجام می دهیم یا بخاطر رضایت غیرالله. اگر بخاطر رضایت الله است بهتر است آن عمل را انجام بدهیم هر چند که مثلاً‌شخصی یا کس دیگری ما را ببیند، واگر بخاطر رضایت غیرالله است، باید نیت درونی خود را اصلاح نماییم. ابراهیم پسرادهم یکی از تابعین است، که می گوید: سی نفر از اصحاب ویاران رسول اللهص را دیده ام، جملگی آنان از اینکه مبادا کاری را بخاطر رضایت غیرالله انجام دهند، از خود می‌ترسیدند، نگران بودند. بحقیقت مراجعه به درون ونیت درونی خود را در نظر گرفتن؛ کاری بس مطلوب وخوب است، ولی مراجعه آن نیست که تو را از عمل کردن، باز دارد، بلکه مراجعه آن است که باعث شود تو کارها را به خاطر رضایت الله –جل جلاله- انجام دهی وهرلحظه به انجام آن کارها اضافه کنی. حادث بن قیسt می گوید: هر گاه در حال نماز خواندن، شیطان تو را وسوسه کرد، به او بگو: ریاکار تو هستی؛ ونمازت را طولانی تر بخوان.


 


Eثامناً: ترساندن، یکی از دیگر از راههای نفوذ شیطان در انسان است :


شیطان برای ترساندن انسان به دو روش عمل می کند:


1-ترساندن از یاران شیطان:


شیطان، انسان را از لشکر ودوستان گناهکار وفاسق خود، می‌ترساند. می گوید:مواظب آنها باشید، آنها دارای نیروی قوی وسنگین هستند، لذا از ترس شیطان ولشکرووابسته های او، اطاعت از خداوند و رسول او را ترک کرده وبه اوامر ودستورات الهی ورسول اکرمص عمل نمی کند!!


خداوند-سبحانه وتعالی-می فرماید:


ژ ?  ?  ?    ?  ٹ    ٹ  ٹ  ٹ  ?  ?        ?  ?   ژ آل عمران: 17?] این تنها شیطان است که شما را از دوستان خود می‌ترساند، پس( از آنجا که شما به خدا ایمان دارید، بیباک ودلیر باشید) و از آنان مترسید و از من بترسید اگر مومنان(راستین)هستید. [


2-ترساندن از فقر وتنگدستی:


خداند-تبارک وتعالی- می فرماید:


ژ ?  ?    ?    ?  ??   ژ البقرة: 2?8]  شیطان شما را(به هنگام انفاق میترساند) و وعده تهیدستی وتنگدستی به شما می دهد و به انجام گناه شما را دستور می‌دهد[


به انسان می گوید: اگر این کار یا شغل را ترک کنی، کجاشغل دیگر پیدا می کنی؟ فقیروتنگدست خواهی شد؛ لذا او را از فقر می ترساند، و او را مرتکب انجام کار حرام می کند…. و این مثل کسی است که معامله شراب را حلال می داند درحالیکه خود مسلمان است؛ وشیطان از طرف دیگر به این کار او می خندد چرا که الله –سبحانه وتعالی-می فرماید:


ژ ?  ?    ?  ?  ں    ں  ?  ?   ?   ?  ?   ?ہ  ژ الطلاق: 2 - 3]  وهر کس از خدا بترسدوپرهیزکاری کند، خدا راه نجات(از هر تنگنایی) را برای او فراهم میسازد…. وبه او از جایی که تصورش نمی کند، روزی می رساند…. . [


می بینیم کسی که ربا می گیرد، از فقر وتنگدستی می‌ترسد، می گوید:چگونه زندگی کنم؟مردم همه ثروتمند شده اند و من فقیر هستم !! چه بسا شیطان، باطل را برای اصحاب دعوت می آراید، در نتیجه حرامی را حلال می کنند وبه بهانه اینکه یکی از مصلحتهای موجود در کار دعوت آن است که دروغ بگویی!! به همین خاطر شیطان باطل و ناحق را برای آنان می آراید، به طوری که آن را حق ودوست وانمود می کند با این تاویل که مصلحت ایجاب می کند که اینگونه برخورد نموده.


وگاهی می بینیم که بعضی از مسلمانان وکسانی که کار دعوت را انجام می دهند، بعضی از آنان، بعضی دیگر را می‌رنجانند و ناراحت کرده و به آنان ظلم می کنند، این یکی دیگری را غیبت می کند، وبا او بگونه ای ناشایست وبدرفتار می کندکه حتی با یک انسان کافر، فاسق یا فاجراینگونه رفتار نمی نماید!!


 


 


عواملی که شیطان را در ادای وظیفه خود مساعدت و یاری می نماید.


1-جهل ونادانی:


گمراه کردن انسان عالم وآگاه از هزارعابد ناآگاه، برای شیطان سخت ومشکل تر است.


2-تبعیت از هوی وهوس:


ضعف اخلاص وضعف دینی از جمله عواملی هستندکه شیطان را در اداء وظیفه خود، مساعدت ویاری می‌نمایند. همانطورکه خداوند تبارک وتعالی می فرماید:


ژ ?  ?   ?  ?  ?  ?  ?  ?  ?  ?   ژ ص: 82 - 83] گفت:به عزت وعظمتت سوگندکه(درپرتو عمر جاویدان وتلاش بی امان)همه آنان را گمراه خواهم کرد…. مگر بندگان مخلص تر از ایشان را(که برآنان سلطه وقدرتی نداشته ووسوسه ام  ایشان را نمی گیرد…. [


3-غفلت وناآگاهی از راههای نفوذ شیطان در انسان


 


راه های چاره وعلاج:


ابتدا باید اسباب ومسببات این عوامل را شناخت، وپس هرگاه سببها را بشناسیم، علاج وراه چاره اسباب را نیز خواهیم شناخت که عبارتند از:


1-ایمان به خداوند تبارک وتعالی:


باید به خداوند ایمان داشته باشیم ودر کارهایمان تنها بر او توکل واعتماد کنیم . خداوند تبارک وتعالی می فرماید:


ژ ہ  ہ  ہ  ہ   ھ  ھ  ھ  ھ  ے  ے  ?  ژ النحل:


99] بیگمان شیطان هیچگونه تسلطی برکسانی ندارد که ایمان دارند وبرپروردگارشان تکیه می نمایند…. [


2-کسب علم شرعی از طریق کتابهای مرجع صحیح اصلی


3-اخلاص دردین:


ژ ک    ک  ک  گ  گ  ژ الحجر: ?0] مگر بندگان گزیده وپاکیزه تو از ایشان، (که چون دلهایشان به یاد تو آباداست، تلاش من درحق آنان برباداست…. [


حضرت عمربن خطابt می گوید: «نفس خود را مورد محاسبه قراردهیدپیش ازآنکه تحت محاسبه قرار گیریدواعمال خود را در ترازو قرار دهید (اعمال خوب وبد خود را بسنجید)قبل از اینکه آنها را برای شما وزن کنندبه حقیقت اگر امروزنفس خود را مورد محاسبه قرار دهید برای شما به نسبت محاسبه روز قیامت راحتترو آسانتر است»


امام حسن t می گوید:«هیچ مسلمانی را نمی بینی مگر اینکه نفس خود را محاسبه می کند، که چه کاری انجام دهد؟ چه چیزی را بخورد؟ و چه چیزی را بنوشد؟اما فاجر وگناهکار، بدون ترس از عذاب خداوند سبحانه وتعالی به انجام اعمال بد خود می‌پردازد، ونفس خود را مورد محاسبه وسوال وجواب قرار نمی دهد. »


 


4-یکی دیگر از راههای علاج، ذکرو یاد الله-سبحانه وتعالی-وپناه بردن به او از شر شیطان رانده شده می باشد.


خداوند تبارک وتعالی می فرماید:


ژ چ  ?  ?    ?  ?  ?  ??  ?  ?  ?  ڈ  ژ الأعراف: 200] واگر وسوسه ای از شیطان به تو رسید(وخواست شما را از مسیر، منحرف واز هدف باز دارد) به خدا پناه ببر (وخویشتن را بدو بسپار) او شنوای داناست (وهمه چیز را میشنود وهمه چیز را می داند و هرچه زودتر به فریادت میرسد)…. [


همچنین خواندن دوسوره معوذتین(سوره فلق وسوره ناس) که فضیلت خواندن این دوسوره نیز در احادیث وارد شده است وسوسه های شیطان را از انسان دور می‌کنند، وهمچنین خواندن، آیه الکرسی نیز انسان را از شر شیطان ووسوسه های او محفوظ می دارد.



وصلى الله على سیدنا محمدوعلى آله وصحبه اجمعین


 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۱۱
عبدالرشید زمانی

راه های نفوذ شیطان