دل باخته محبوب

دل باخته محبوب

نیست از روم عرب پیوند ما نیست پای بند نسب پیوند ما


دل به محبوب هجازی بسته ایم زین سبب به یکدیگر دل بسه ایم

روزی شـیـطان عرض کـرد که، الهی! بندگان تـو، تـو را دوسـت
می دارند و نافـرمانی تو می کنند و مــرا دشمن دارند و اطاعتم
می نمایند.
خطاب رسید که ای ابلیس! به واسطه همان دوستی که با من دارند
و دشمنی که با تو دارند، از نافرمانی های آنها درخواهم گذشت.


عبدالرشید زمانی متولد 1373/03/01 دانشجویه رشته مهندس پزشکی


ای مسلمان بیدار آگاه باش

که دشمن تیشه بر داشته و بر ریشه میزند


کلمات کلیدی

تصاویر دیدنی

تصاویر

توکل‌ و اعتماد به‌ خدا در امور زندگی

برای جلوگیری از آب به آب شدن چه کنیم

علل ریزش مو

ریزش مو

درمان ریزش مو

استرس و راه های درمان آن

رازهای سرکه سیب

همه بلاهایی که سرخ‌کردنی‌ ها بر سرتان می آورند

نکات علمی جالب

مطالب علمی جالب

نکته های جالب 1

وضو و معالجه بیماری ها

نکات علمی درباره زعفران

خواب بیش از ۸ ساعت احتمال سکته مغزی افزایش می دهد

ویژگی های یک عشق واقعی چیست؟

ساخت دقیق‌ترین ساعت جهان با دقت ۱۶ میلیارد ساله!

مورچه‌ ها در لانه خود توالت عمومی دارند!

عرضه گوشی مخصوص مسلمانان در بازار روسیه

سه آیه که جهان را تغییر داد: بی‌مانندی کوچک‌ترین سورۀ قرآن

جملات خطرناک و ممنوعه در زندگی خانوادگی

هنر شادی کردن و شاد بود

هفت راه ساده برای ایجاد خاطراتی ماندگار در کنار همسرتان

دعوای زن و شوهری را چگونه کنترل و مدیریت کنیم؟

جایگاه و اهمیت اندر و نصیحت و آداب آن

واقعیت امت اسلامی و نیاز به فقه اولویت ها جهت رفع مشکلات

اهداف و اسرار ازدواج … چرا ازدواج بکنیم ؟

نوجوانان باید بدانند که …

در مورد رابطه جنسی

مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۶ بهمن ۹۲، ۲۰:۱۶ - امیر سرافراز
    خوب بود
نویسندگان

۳۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

بهترین جوانان شما کیستند؟!

بهترین جوانان شما کیستند؟!

( توصیه هائی به جوانان مریض )

بدیع الزمان سعید نورسی

«بهترین جوانانتان ،جوانی است که خود را به
صورت پیر در آورد ،و بد ترین پیرانتان ،پیری است که خود را به صورت جوانان نشان
دهد»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۳۹
عبدالرشید زمانی

یا الله

ای مهربانترین  

ای صاحب بزرگترین بزرگی...

ای صاحب قوی ترین قدرت...

ای صاحب زیبا ترین اندیشه...

باز با سرتاپایی اغشته از شرمندگی به درگاه پر از مهر و صفایت آمده ام

با لباسانی پاره پوره به حضور پر شکوهت آمده ام

لطفی کن و در را به روی شرمنده ام باز کن ،پاسخم ده مثل همیشه...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۳۸
عبدالرشید زمانی

بشر حافی گوید : از بازار بغداد می گذشتم . یکی را هزار تازیانه بزدند که آه نمی کرد . او را به زندان بردند . از پی وی برفتم ، پرسیدم این زخم بهر چه بود ؟ گفت : از بهر آنکه شیفتۀ عشقم ! گفتم چرا زاری نکردی تا تخفیف دهند ؟ گفت : معشوقم به نظاره بود ! به مشاهدۀ معشوق چنان مستغرق بودم که پروای آزار بدن نداشتم . 
گفتم آن دم که به دیدار بزرگترین معشوق رسیده بودی ، چون بودی ؟ همان دم نعره ای زد و جان نثار این سخن کرد !

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۳۶
عبدالرشید زمانی



پیامبر درخانه /اشعبدالملک قاسم/مترجم:عبدالقادر ترشابی

خانه هر فرد، ملک حقیقی اوست که خوش رفتاری، ادب، حسن معاشرت و اصالت او، در آن آشکار می شود. او، در خانه و پشت دیوارها قرار دارد و هیچکس او را نمی بیند و با خادم و همسرش بدون هیچگونه تکلف و تعارفی بر اساس سرشت اصلی خود رفتار می کند. او این رویه را در حالی دارد که همه کاره این خانه است و تمام زیردستانش افراد ضعیفی هستند.
اکنون رهبر و معلم این امت را ببینیم که با وجود جایگاه و منزلت بالایی که از آن برخوردار است، در خانه اش چگونه رفتار می کند. از عایشه صدیقه رضی الله عنها پرسیدند: رسول الله rدر خانه چه کار می کرد؟ گفت: بشری مانند سایر افراد بشر بود. لباسش را می دوخت، گوسفندانش را می دوشید و خودش کارهایش را انجام می داد. ]روایت احمد و ترمذی[
او نمونه توضع و فروتنی بود؛ تکبر نمی کرد، به دیگران دستور نمی داد که کارهایش را انجام دهند و در کارهای خانه مشارکت می نمود و کمک خوبی برای خانواده اش بود. مشاهده می کنیم که همه این کارها را برگزیده فرزندان آدم انجام می دهد. بله! در خانه ای که نور این دین از آنجا نورافشانی می کند، حتی آن مقدار خوراکی هم وجود ندارد که رسول اکرم rرا سیر کند.
نعمان بن بشیرtکه درباره نبی اکرم rسخن می گفت، ‌فرمود: «پیامبر شما را در حالی دیدم که خرمای خشکی هم نمی یافت که شکمش را سیر کند». ]روایت مسلم[
عایشه رضی الله عنها می گوید: «ما اهل بیت محمد rیک ماه آتش روشن نمی کردیم؛ غذای ما، آب و خرما بود». ]روایت بخاری[

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۳۴
عبدالرشید زمانی



چگونگی ذکر،دعا و ارتباط با پیامبر خدا(ص):محمد غزالی مصری/مترجم:جهانگیر ولدبیگی
در این صحنه تأمل خواهیم کرد؛صحنه ی یک روز از حیات مبارک پیامبر اسلام(ص ...در حالی که تاریکی شب بر همه چیزی خیمه زده بود،این بزرگوار قبل از فجر با یقین از خواب بیدار    می شد و همگام با طلوع فجر شروع به حیاتی نو می کرد و می فرمود :«ألحَمدُ للّهِ الَّذِی رَدَّ ا ءِ لَیَّ روُحِی وَ عَافَانیِ فیِ جَسَدِی وَ أَذِنَ لیِ بِذِکرِی»
بنگرید که چگونه از حیات استقبال می کند و آن را به فال نیک می گیرد و می فرماید: «حمد و سپاس خدایی که روحم را دوباره به من باز گردانید ».
عمری که خدا به ما ارزانی داشته  است نعمتی است که باید او را به خاطرش سپاس گفته و شایسته است که بهترین وجه از آن بهره برداری و استفاده کرد ؛ زیرا زندگی فرصتی است در جهت کسب سعادت برای هر آن که خواهان سعادت است ، به همین خاطر است که خداوند آغاز و پایانش را بر بندگانش منّت می نهد و می فرماید :« ‏ اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ ‏»
(خداوند کسی است که شب را برای شما آفرید تا در آن بیاسائید و بیارامید ، و روز را روشن گردانید ( تا در آن به فعّالیّت و کار و کوشش بپردازید ) . خداوند نسبت به مردم فضل و کرم دارد ، ولیکن بیشتر مردم شکرگزاری نمی‌کنند .‏)(سوره غافر/61)
خوشی زندگی نیز در عافیت و سلامتی است . چه قدر زیباست که انسان بدنی سالم داشته باشد و اعضایش او را در انجام وظایفش بدون کمترین مشکلی یاری دهند . در چنین صورتی است ـکه فرد مؤمن گام بر می دارد تا با اقتدار و شور و شوق و اجباتش را انجام دهد و این رمز و سرّ شُکر و سپاس خدا بر عافیت و سلامتی ای است که ارزانی داشته است .
اجازه دهید مدتی بر این گفتار پیامبر (r)توقف کنیم که می فرماید : «به من اجازه داد که یادش کنم ».
آیا اوج ادب بندگی را در رفتار و گفتار چنین عبدی می بینید ؟! روزی جدید به او بخشیده شده تا به او اجازه داده شود که دوباره و از نو عبادت را آغاز کند!
«اللَّهُمَّ  إِنِّی أَسأَلُکَ العَافِیَةَ فیِ الدُّنیَا وَ الاخِرَةَ. اللهُمَّ أَسآَلُکَ العَفو وَ العَافِیَةَ فیِ دِینیِ وَ دُنیَایِ وَ أَهلیِ وَ مَالِی. اللهُمَّ أستُر عَورَاتِی وَآمِن رَوعَاتِی.اللهُمَّ احفَظنِی مِن بَینِ یَدَیَّ وَ مِن خَلفِی وَ عَن یَمِیِنی وَ عَن شِماَلِی وَ مِن فَوقِی وَ أَعُوذُ بِعَظَمَتِکَ أَن أَغتَالَ مِن تَحتِی»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۳۲
عبدالرشید زمانی


اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: «به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟»

ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: «ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ.»
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: «ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ.»
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: «ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ!»

ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ، دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت:
«به این دو کاسه نگاه کنید. اولی از طلا درست شده است و درونش سم است و دومی کاسه‌ای گلی است و درونش آب گوارا است، شما از کدام کاسه می‌نوشید؟»
شاگردان جواب دادند: «از کاسه گلی.»

استاد گفت: «ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ کاسه‌ها ﺭﺍ در نظر گرفتید، ﻇﺎﻫﺮ آنها ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ. آدمی هم همچون این کاسه است. آنچه که آدمی را زیبا می‌کند درونش و اخلاقش است.
باید سیرتمان را زیباکنیم نه صورتمان را.»
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۳۱
عبدالرشید زمانی
اخم “خداوند”


به سرآستین پاره کارگری که دیوارت را می‌چیند و به تو می‌گوید، ارباب نخند!  به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی‌خری نخند به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه کوتاه معطلت کند نخند! به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه پیراهنش جمع شده نخند! به دستان پدرت، به جارو کردن مادرت، به همسایه‌ای که هر صبح نان سنگگ می گیرد، به راننده ی چاق اتوبوس، به رفتگری که در گرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد، به راننده آژانسی که چرت می زند، به پلیسی که سر چهارراه با کلاه صورتش را باد می‌زند، به دختری که به تو لبخند می زند، به مجری نیمه شب رادیو، به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره کنتور برقتان را بنویسد، به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه‌ها جار می زند، به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می‌ریزد، به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی، به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان، به پسری که ته صف نانوایی ایستاده، به مردی که در خیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده، به مسافری که سوار تاکسی می شود و بلند سلام می گوید، به فروشنده‌ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد، به زنی که با کیفی بر دوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی، به هول شدن همکلاسی‌ات پای تخته، به مردی که در بانک از تو می خواهد برایش برگه ای پرکنی، به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی،...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۲۹
عبدالرشید زمانی

13478371961رضایت، اولین کلید خوشبختی است. “هنر خوشبخت زندگی کردن” قبل از هر چیز بر قناعت استوار شده است. انسان هرگاه از خود راضی باشد و این رضایت را در اطراف خود نیز بگستراند، دنیای اطراف او نیز با او همراه می شوند.

بسیاری از مردم، بسی می کوشند تا به خوشبختی برسند… گاهی به خود می گویند آیا بالاخره به خوشبختی می رسیم یا نه؟… به سادگی می توان گفت که معیار آن ها برای رسیدن به خوشبختی بسیار بالاست و عمر خود را در رسیدن به آن نقطه تلف می نمایند. این افراد هیچ وقت به خوشبختی ای که به دنبال آن هستند، نمی رسند. خوشبختی هیچ گاه خود هدف نبوده بلکه خوشبختی تنها، وسیله ای است که انسان بر مبنای آن زندگی می کند. “اگر ما به صدای ذاتمان که از عمق وجودمان می آید گوش فرا دهیم، نیازهای واقعی خود را شناسایی خواهیم کرد و غالباً به این نتیجه می رسیم که این نیازها از چیزی که فکر می کردیم بسیار کمتر است“. (لوثر سایقرت)

راه حل تمام این ها رضایت است. انسان باید احساس رضایت کند تا خوشبخت شود. رضایت، قانونی الهی است که در هستی حکم فرما شده است. معلم بشریت، رسول بزرگوار، محمد صلی الله علیه و سلم می فرماید:

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۴۳
عبدالرشید زمانی